سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم از خدا بترسید که چه بسیار آرزومند که به آرزوى خود نرسید ، و سازنده‏اى که در ساخته خویش نیارمید ، و گردآورنده‏اى که به زودى گردآورده‏ها را رها خواهد کرد و بود که آن را از راه ناروا فراهم آورد ، و حقى که به مستحقش نرساند ، از حرام به دست آورد و گناهش بر گردنش ماند . با گرانى بار بزه ، باز گردید ، و با پشیمانى و دریغ نزد پروردگار خود رسید . « این جهان و آن جهان زیانبار ، و این است زیان آشکار . » [نهج البلاغه]
آنتی منافق

ای قدس صبح نزدیک است

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط آنتی منافق 90/5/31:: 4:33 عصر     |     () نظر
طرابلس در اختیار انقلابیون / رژیم قذافی سقوط کرد

منابع خبری مختلف به نقل ناتو اعلام کردند که رژیم معمر قذافی سقوط کرد.

به گزارش فارس، خبرگزاری آسوشیتدپرس لحظاتی پیش به نقل از منابع آگاه در ناتو خبر داد که رژیم معمر قذافی سقوط کرد.

همچنین یک خبر تایید نشده دیگر حکایت از آن دارد که سیف الاسلام و ساعدی دو پسر معمر قذافی به اسارت مخالفان قذافی در آمده اند.

مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای حکومت انتقالی لیبی در گفت وگو با الجزیره از بازداشت سیف الاسلام ، پسر قذافی خبر داد. وی افزود: سیف الاسلام در محلی امن نگهداری می شود. خبرهای رسیده از پایتخت لیبی حکایت از آن دارد که طرابلس به طور کامل در اختیار انقلابیون لیبی قرار دارد.

 

جشن و پایکوبی در مقابل ساختمان سفارت لیبی در قاهره

شهروندان مصری و لیبیایی با تجمع در برابر ساختمان سفارت لیبی در قاهره به جشن و پایکوبی پرداخته و خواستار پایین کشیدن پرچم سبز قذافی از بالای ساختمان شدند.

به گزارش مانیتورینگ فارس به نقل از شبکه الجزیره، همزمان با انتشار اخبار حاکی از سقوط رژیم قذافی در لیبی، حدود 500 شهروند مصری و لیبیایی با تجمع در برابر سفارت لیبی در قاهره، به جشن و پایکوبی پرداختند.

بنا بر این گزارش، شهروندان مصری با سر دادن شعار‌هایی علیه رژیم قذافی از نیرو‌های امنیتی مصر خواستند تا پرچم سبز قذافی را از بالای ساختمان سفارت به پایین کشیده و به جای آن پرچم 3 رنگ مخالفان لیبی را قرار دهند.

گزارش‌های رسیده حاکی است شمار این افراد از طریق فراخوان‌های شبکه‌های اجتماعی فیسبوک و توییتر در حال افزایش است. تجمع‌کنندگان اعلام کردند حضور آنها در برابر ساختمان سفارت لیبی بر خلاف هفته گذشته یک تجمع اعتراض آمیز نیست بلکه مراسم جشن سقوط دیکتاتور لیبی است.

ساعاتی پیش منابع خبری از سقوط رژیم قذافی خبر داده و مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای حکومت انتقالی لیبی در گفت وگو با الجزیره از بازداشت سیف الاسلام ، پسر قذافی خبر داد. وی افزود: سیف الاسلام در محلی امن نگهداری می شود.

در حالی رژیم قذافی پس از گذشت 6 ماه جنگ داخلی در لیبی سقوط کرد که پیش از این رژیم‌های دیکتاتوری «حسنی مبارک» در مصر و «بن‌علی» در تونس در پی وقوع انقلاب‌هالی مردمی، سقوط کرده بود.

 

اخبار ضدو نقیض از دستگیری قذافی

منابع غیر رسمی از لیبی خبر داده‌اند که قذافی در 10 کیلومتری طرابلس دستگیر شده است.

به گزارش فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی انقلابیون لیبی، اخبار ضد و نقیضی از دستگیری قذافی توسط انقلابیون در غرب لیبی منتشر شده است.

این در حالی است که بسیاری از رسانه‌های گروهی هیچ خبری از دستگیری قذافی منتشر نکرده‌اند و منابع رسمی نیز از تائید این خبر خودداری کرده‌اند.

بنا بر گزارش‌ها، قذافی در 10 کیلومتری غرب طرابلس دستگیر شده است.

اخبار تکمیلی متعاقبا ارسال می‌شود. 

 

خروج تانک‌ها از محل اقامت قذافی در "باب العزیزیه"

شبکه الجزیره در خبری فوری اعلام کرد که چندین تانک با خروج از مقر قذافی در باب العزیزیه به داخل شهر طرابلس آمده‌اند و مناطق مسکونی را زیر آتش گرفته‌اند.

به گزارش مانیتورینگ فارس، دقایقی قبل منابع خبری اعلام کردند که چندین دستگاه تانک از باب العزیزیه مقر حکومت قذافی خارج شده و منطقه سیدی خلیفه در مرکز شهر طرابلس و دیگر مناطق مسکونی را زیر آتش گرفته است.

همچنین عصام طرابلسی از نیروهای انقلابی در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی الجزیره تصریح کرد که حفاظت سختی از مقر قذافی در محله باب العزیزیه به عمل میآید.

طرابلسی درباره اینکه اکنون قذافی در کجاست ابراز داشت که احتمالا وی در باب العزیزیه نیست و گزارش‌هایی درباره اختفای وی در بیمارستان این منطقه مخابره شده است. همچنین انقلابیون نام میدان خضرا در طرابلس را به میدان شهدا تغییر دادند، همچنین طرفداران قذافی و بازمانده های رژیم وی در نقاط مختلف شهر حضور گسترده‌ای دارند.

 

نبرد خانه به خانه در طرابلس همچنان ادامه دارد

منابع خبری از طرابلس گزارش دادند که درگیری‌های خونینی همچنان در این شهر درجریان است و نبرد خانه به خانه در طرابلس همچنان ادامه دارد.

به گزارش مانیتورینگ فارس، وئام مهنا یکی از انقلابیون لیبی در گفت‌وگو تلفنی با الجزیره اعلام کرد که درگیریهای پراکنده در نقاط مختلف شهر طرابلس در جریان است.

بنا بر این گزارش، شدیدترین درگیریها در منطقه سیدی خلیفه در جریان است جایی که تانکهای قذافی به مناطق مسکونی شلیک میکنند و قصد درهم شکستن محاصره انقلابیون را دارند. همچنین تبادل آتش سنگین در محله‌های "سراج"، "جنذور" در جریان است و همچنان بازمانده‌های قذافی در حال مبارزه با انقلابیون هستند. 

بر اساس این گزارش، مخالفان توانستند مناطق "زواره"، "الجمل" را از نیروهای قذافی پاکسازی کنند و در حال حرکت به سمت "راس جدیر" در غرب لیبی هستند. شورای نظامی انقلابیون به الجزیره اعلام کرده که درگیریهای شدیدی بین انقلابیون و گردان های قذافی در باب العزیزیه محل اقامت دیکتاتور لیبی در جریان است.

 

درگیری مخالفان و طرفداران قذافی در نزدیکی محل اقامت قذافی در طرابلس

سخنگوی مخالفین رژیم قذافی اعلام کرد که نیروهای معمر قذافی همچنان در طرابلس در حال جنگ هستند.

به گزارش فارس، سخنگوی مخالفان رژیم قذافی به شبکه خبری الجزیره اعلام کرد که نیروهای قذافی همچنان در طرابلس در حال جنگ هستند و این نیروها بر 15 تا 20 درصد از شهر سیطره دارند.

از سوی دیگر خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داد که درگیریهای شدیدی در نزدیکی محل اقامت قذافی در طرابلس در حال انجام است.

این در حالی است که پس از سقوط رژیم قذافی، مصطفی عبد الجلیل رئیس شورای انتقالی لیبی تاکید کرد که سیف الاسلام، ‌پسر قذافی نیز بدست مخالفان به اسارت گرفته شده است. وی که با شبکه الجزیره سخن می‌گفت: گردان موظف به حمایت معمر قذافی نیز خود را تسلیم مخالفان کرده است.

 

پیوستن نظامیان به انقلابیون و تصرف رادیو ملی لیبی + فیلم

پیوستن نظامیان قذافی به صفوف انقلابیون، تصرف ساختان رادیو ملی لیبی بدست انقلابیون، کشته شدن رئیس مخابرات لیبی، اعلام امادگی ناتو برای همکاری با انقلابیون لیبی از جدیدترین اخبار از تحولات لیبی است.

به گزارش مانیتورینگ فارس، بدنبال اعلام قطعی خبر سقوط رژیم قذافی و کنترل کامل شهر طرابلس بدست نیروهای انقلابی، جدیدترین اخبار از تحولات لیبی به شرح ذیل است.


* هزاران تن از نظامیان قذافی پس از سقوط طرابلس پایتخت لیبی خود را تسلیم نیروهای انقلابی کردند.

* مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای انتقالی لیبی نیز از سقوط کامل طرابلس و رژیم معمر قذافی خبر داد.

* شبکه تلویزیونی الجزیره از کشته شدن عبدالله سنوسی رئیس سازمان اطلاعات لیبی خبر داد که چندی پیش نیز فرزندش در درگیری با انقلابیون کشته شد.

* در پی سقوط طرابلس و رژیم قذافی، هزاران تن از زندانیان در شهر طرابلس آزاد شدند.

* ساختمان رادیو ملی لیبی در طرابلس بدست نیروهای انقلابی تصرف شد.

* در پی سقوط قذافی، ناتو در پیامی از همکاری با انقلابیون لیبی خبر داد.
 
* اهالی شهر طرابلس لحظاتی بعد از سقوط قذافی در میدان مرکزی شهر طرابلس به جشن و شادی پرداختند و پرچم جدید سه رنگ سبز، مشکی و قرمز با علامت ماه وس تاره را جایگزین پرچم سبز رژیم قرافی کردند. 

* همچنین مردم که اط سقوط قذافی به وجد آمده‌اند در شهرهای مختلف تصاویر قذافی را در کف خیابان پهن کرده و لگدمل کردند. 

* پسر بزرگ قذافی خود را تسلیم انقلابیون کرد.

* مردم انقلابی با شعار الله اکبر و سلاح‌های بدست گرفته و شلیک تیر هوایی در خیابان‌ها شادی می‌کنند و عکس های قذافی را زیر پا له می کنند. * سخنگوی ارتش انقلابیون لیبی نیز اعلام کرد که قذافی طرابلس را ترک نکرده و در گوشه‌ای از این شهر پنهان شده است. اخبار تکمیلی متعاقبا ارسال خواهد شد. 

برای بازگذاری فیلم "شادی مردم تونس بعد از سرنگونی رژیم قذافی" روی لینک زیر کلیک کنید:
http://newsmedia.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Video/1390/05/31/073105.flv

 

رئیس اتحادیه انقلابیون عرب از فرار قذافی به "سبها" سخن می‌گوید

رئیس اتحادیه انقلابیون عرب از فرار قذافی از طرابلس و حرکت به سمت جنوب و شهر به "سبها" سخن گفت.

به گزارش فارس به نقل از الیوم السابع، یاسین السمالوسى، از مخالفان لیبی گفت که خبرهای رسیده از طرابلس پایتخت لیبی از این حکایت دارد که قذافی از طرابلس فرار کرده و به سمت سرت در جنوب لیبی رفته است.

یاسین السمالوسى افزود: انتظار می‌رود، قذافی از سرت راهی سبها شود، چون از جمله شهرهای طرفدار اوست و قبیله القذاذفه در آنجا سکونت دارد. در همین راستا خبرهایی نیز از فرار عائشه قذافی و خانواده‌اش در یخت که از مناطق ساحلی لیبی است و حرکت به سمت کویت یا آفریقای جنوبی به گوش می‌رسد.

روند حوادث در لیبی آنقدر سریع است که اخبار ضد و نقیضی از طرابلس و این کشور منتشر می‌شود. نبمه شب گذشته طرابلس، پایتخت لیبی بدست مخالفان قذافی سقوط کرد.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط آنتی منافق 90/5/31:: 12:42 عصر     |     () نظر

کلهر در راه روزنامه ایران

کلهر برای ماله‌کشی بر مصاحبه موهن برای گفت‌وگوی مجدد به روزنامه ایران می‌رود.

مهدی کلهر قرار است مصاحبه ای با روز نامه ایران داشته باشد تا توضیحات مفصلی را درباره ویژه نامه جنجالی ارائه کند.

به گزارش کامروز  بنا بر گفته  یک  منبع آگاه،"مهدی کلهر"، مشاور سابق رئیس جمهور پس از واکنش هایی که از سوی  مراجع، مسئولین و مردم بخاطر مصاحبه اش در ویژه نامه جنجالی خاتون داشته است، مجبور به پاسخگویی  مجدد شده است.

وی اظهار داشت: با توجه به جریحه دار شدن احساسات عمومی  مردم، سخنان وی  اگر در دفاع از ویژه نامه جنجالی باشد، باعث عکس العمل شدیدتر قرار خواهد شد.

مشاور سابق رییس‌جمهور گفته بود که "من هنوز مجله خاتون را پس از انتشار آن پیدا نکرده‌ام" و شنیده‌ام که یک‌سری مباحث و انتقادهایی در مورد آن مقاله منتشر شده است، به دوستان گفته ام که این مباحث را جمع‌آوری کنند تا بعدا به صورت مشروح به این مباحث پاسخ دهم.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط آنتی منافق 90/5/30:: 8:11 عصر     |     () نظر

فراخوان حضور پرشکوه امت اسلامی ایران در راهپیمایی روز قدس سال 90

راهپیمایی روز قدس در شهر تبریز

روز قدس روز تقویت فرهنگ مبارزه بی‌امان با صهیونیسم جهانی است

 

آتش زدن پرچم اسراییل و آمریکا در شهر زنجان

روز قدس در کنار هم، هزاران کاروان آزادی به راه می‌اندازیم

 

راهپیمایی روز قدس در شهر قم

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر آمریکا

مرگ بر ضد ولایت فقیه

 

راهپیمایی روز قدس در شهر رشت

 
وعده دیدار ما:
 
جمعه آینده چهارم شهریور ماه
 
مصادف با بیست و ششم رمضان المبارک
 
در صفوف به هم فشرده از مسیرهای هفت‌گانه
 
راهپیمایی روز قدس
 
خیابانهای سراسر کشور
 
و میدان انقلاب - دانشگاه تهران
 
 
 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط آنتی منافق 90/5/30:: 2:39 عصر     |     () نظر
بازخوانی بخشی از اعترافات عوامل شبکه دین ستیز

یکی از مدیران ارشد دستگیر شده سایت های ضد دینی در ایران گفت:"ایجاد20 وبلاگ ضددینی با عناوین مختلفی چون گفتمان صریح وآزاد وتالار گفتگو اولین اقدام انجام شده از سوی این گروه در راستای انجام پروژه اسلام اروپایی بوده است و تخریب دین،نفی وجود خداوبه تمسخر کشیدن اسلام مهمترین اهداف سایت های ضد دین بود.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس،‌ باشگاه خبرنگاران بخشی از اعترافات یکی از مدیران  سایت‌های انحرافی و ضد دینی را منتشر کرده است.
باشگاه خبرنگاران در این باره نوشت: با توجه به موج دین ستیزی که در جوامع غربی روبه افزایش می باشد می توان گفت:برج ایفل ، مجسمه آزادی ونمادهای فراماسونری نمادهای دنیای غربی هستند که دولتمردان آنها تمام فکر وذهن شان این است که با زرق وبرقی مبهم افکار را به سوی خودشان منحرف کنندوسودای تنوع طلبی ومصرف گرایی رابه روح جوامع خود تزریق کنندامادر پس این دست وپا زدن آنها در دنیای غرب واقعیت دیگری در جریان است وآن گسترش دین مداری در جوامع غربی است.

گسترش دین مداری در جوامع غربی فعالیت های جریان های منحرف القایی رابه همراه داردتاآنجاکه هرروزه شاهد پدیده ای نوظهور در امور فرقه سازی در جوامع غرب هستیم. فرقه های منحرف القایی بدون هیچ محدودیتی به فعالیت در زمینه نشرافکارشان می پردازندودر این راه دولت های غربی بدون توجه به عواقب وپیامدهای چنین جریان هایی آنهاراآزاد گذاشته اندتاهر آنچه را که دین ستیزانه است در غرب رواج پیدا کند.
فرقه های مبلغ بی دینی درغرب بزرگترین سد پیش روی خود در جهت گسترش افکارشان را دین مبین اسلام می بینندچرا که با افزایش موج روز افزون گروییدن به اسلام در غرب شاهدتغییرمعیارهای این جوامع هستیم به گونه ای که آمارها حکایت از گسترش پیش از پیش تفکر اسلامی در کشورهای اروپایی دارد.

روزانه میلیون ها مسلمان در قلب اروپا در حال انجام فرایض دینی خود هستندمسلمانانی که حضور آنها فقط به مسجدمحدود نمی شود وفعالیت هایشان نیز تنها انجام فرایض دینی شان نیست آنها جزیی از کالبدجوامع غربی هستندوهریک از آنهابا توجه به شغل،توانایی های فنی،دارایی وثروت،تحصیلات وجایگاه اجتماعی خود نقش تعیین کننده ای در جامعه غرب دارند.به هر حال جمعیت در حال رشد مسلمانان در جوامع غربی عکس العمل هایی را به دنبال دارد.

مقامات غربی با اعمال قوانین تبعیض آمیز از جمله ممنوعیت حضور دانشجویان محجبه در دانشگاهها،ممنوعیت ساخت مناره مساجدواعمال محدودیت هایی در زندگی اجتماعی مسلمانان وارد میدان شده اند ودر موارد بسیارزیادی نیزبا خشونت،توهین وبی رحمی مسلمانان اروپایی را موردهدف قرار داده اند اما باهمه این اوصاف هیچ یک از این ترفندها مثمر ثمر واقع نمی شوندودین مبین اسلام در جهان غرب در مسیر رشد وپیشرفت خود گام برمیدارد.

حذف جمعیت فزاینده مسلمانان در غرب برای مقامات این کشورها تبعات فراوانی از جمله سقوط رشد جمعیت کشورها و از دست رفتن نیروهای کارآمد وتاثیرگذارجامعه را به همراه دارداما از سویی تفکرات اصیل اسلامی باعث تلاطم ذهنی تفکرات افراطی حاکم برغرب شده است.

لذا دولتمردان غربی متوجه این موضوع شده اند که اسلام در مسیر پویایی خود گام بر می دارد.

از این رو از طریق لایه های تاثیرگذارسیاسی جوامع خودبه ترویج اسلامی در چارچوب تفکراتشان می پردازند واین بدان معناست که مسلمانان باید آنطور که مقامات غربی می خواهند مسلمان باشند.

از این رو اسلام درجوامع غربی با توجه به مناطق جغرافیایی تقسیم بندی می شود:اسلام آمریکایی،اسلام فرانسوی وحتی اسلام آلمانی در غرب رواج پیدا می کند.

این توهم شیطانی مبارزه با اسلام بر آنها چنان چیره می شود که نیکولا سارکوزی رییس جمهور فرانسه در جمع مسلمانان روزه دار فرانسه چنین گستاخانه اظهار نظر می کند: "هموطنان من شما قبل از اینکه مسلمان باشید یک فرانسوی هستیدسوال من این است که چگونه می توانیدهنگامیکه روزه هستید ساعت8 صبح یک فنجان قهوه نخورید ودر حالیکه نماز اجباری نیست وقت خودتان را برای خواندن آن بیش از اندازه تلف کنید"و یا وزیر آموزش وپرورش آلمان پارا فراتر گذاشته ودر اظهار نظری تند سیاست کشورش را در قبال مسلمانان ودین اسلام چنین اعلام می کند:"از این به بعدتمام افرادی که به عنوان معلم وروحانی می خواهند در جامعه آلمان فعالیت کنند باید در دانشگاههای توبینگل، مونسترو و ازنابروک آموزش دیده باشند تا اسلامی را که ما می گوییم تعلیم ببینند."

از نظر وی این دانشگاهها مراکزی برای تلفیق اسلام وغرب هستندکه رویکردجدیدی درتفسیرقرآن ارائه می دهند.

راه اندازی موسسات،انجمن ها وتشکیل شبکه های میسیونری از سوی دولتمردان غربی اهرمی می شود برای اینکه فقط نامی از اسلام در غرب باقی بماند به همین منظور غربی ها تمام هم وغم خود رابر تسلط بی دینی بر تفکرمسلمانان ساکن اروپا وغرب گذاشته اند.

به طور مثال در شورای فرانسوی دین اسلام فتواهایی عجیب همچون خواندن نماز صبح تا ساعت 11.45 صادر می شودویا اینکه سعی می شودبه مسلمانان این کشور القا شود که نداشتن حجاب،نخواندن نماز وروزه نگرفتن هیچ گونه خللی در انجام فرایض اسلام وارد نمی کند.

اما امروزه شبکه جهانی اینترنت به واسطه اینکه مرزهای جغرافیایی رادر هم می شکند بهترین وسیله برای پیاده کردن پروژه ای می باشدکه ازآن با نام اسلام اروپایی یاد می شود.

اسلام اروپایی که در فضای مجازی توسط فرقه های مخالف با دین داری تبلیغ می شود نه تنها هیچ نشانی از اسلام ناب محمدی ندارد بلکه وظیفه وهدف آن دین ستیزی است.

جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القری کشورهای اسلامی از اهداف اصلی اسلام ستیزان می باشد لذا سایت های ضد دینی با هجمه های تبلیغاتی دین ستیزانه فراوان در فضای مجازی سعی در مورد هدف قراردادن اقشار مختلف جامعه ایرانی دارندتا سرمایه اصلی جامعه یعنی دین مداری از مردم سلب شودوبه تبع آن آنچه را که در کشورهای اروپایی پیاده می شود درایران نیز دنبال شود.

در همین ارتباط یکی از مدیران ارشد دستگیر شده سایت های ضد دینی در ایران درباره برنامه های انجام شده از سوی این سایت ها گفت:"ایجاد20 وبلاگ ضددینی با عناوین مختلفی چون گفتمان صریح وآزاد وتالار گفتگو اولین اقدام انجام شده از سوی این گروه در راستای انجام پروژه اسلام اروپایی بوده است."وی خاطر نشان کرد:"تخریب دین،نفی وجود خداوبه تمسخر کشیدن اسلام مهمترین اهداف سایت های ضد دین بود که معمولا در مقالاتی که از سوی اعضا در سایت ها منتشر می شداین امر به طور واضح مشخص است."

مدیر ارشددستگیر شده سایت های انحرافی وضد دینی در فضای مجازی دوران کودکی وجوانی خود را اینگونه توصیف می کند: "پدرم در دوران قبل از انقلاب سمپاد چریک های فدایی خلق بود به همین دلیل تحت فشار بسیار از ایران خارج شدیم وبه آلمان رفتیم. کودکی من در این عوالم گذشت که پدرم می خواست مرا با اندیشه های کمونیستی پرورش دهد واین در زمانی که من می خواستم به مدرسه بروم او مرا در مدارس اسلامی تحت سفارت جمهوری اسلامی ثبت نام نکرد ومن در مدارس معمولی آلمانی یعنی مدارس مسیحی دوران تحصیل خود را سپری کردم ."

وی در ادامه خاطر نشان می کند:"بعد از بازگشت به ایران از طریق یک موسسه آموزش زبان آلمانی وآشنایی با دونفر به نام های حمید وعلیرضا که یکی ازآنهااز مدیران موسسه بود ودیگری از دانش پذیران بود توانستم با بخش فرهنگی سفارت آلمان در ایران ارتباط برقرار کنم وبا وعده هایی همچون گرفتن تابعیت آلمانی واستخدام به عنوان معلم رسمی زبان با آنها وارد همکاری شوم."

ارتباط گیری این فرد با سفارت آلمان در تهران اورا در جریان افکار شوم غربی ها برای پیاده سازی هدفی ضد اسلامی قرار می دهدبه طوریکه او متوجه می شود که اروپاییان برنامه مدونی برای تخریب اسلام در پیش گرفته اند.

وی با اشاره به اینکه سیاست کشور آلمان در راستای تخریب چهره اسلام بر این مبنا بود که کسانیکه وارد خاک این کشور می شوند بایستی از نظر فکری مورد تجزیه وتحلیل قرارمی گرفتندگفت:"این سیاست با افزایش گرایش به اسلام در اروپا تغییر پیدا کرد وبر این مبنا قرار گرفت که آنها قبل از ورود مهاجران به کشورشان با ایجاد یک برداشت تحریف شده ،سکولاریزه وغیر ولایی از اسلام وارد عمل شوند لذا طرح اروپایی سازی اسلام را مطرح نمودند ودر این راستا با دعوت از دواسلام شناس آلمانی به ایران و برگزاری یک جلسه محرمانه در سفارت قرار شد طرحی با عنوان اسلام اروپایی مطابق با ارز شهای غربی شکل گیرد."حال این فرد که وارد بازی دین ستیزان شده بود به مهره ای تاثیرگذاردر القای افکار شوم غربیها در قالب برنامه ای مدون واز پیش طراحی شده تبدیل می شود.

این فرد موظف می شود اسلام را از طریق کتابی که با ارزشهای غربی وبا فرآیندهای جهانی شدن ومدرنیته کاملا سازگار است به دانشجویان بورسیه آلمان معرفی کندبدون آنکه از این کتاب نامی ببردکتابی که تدریس آن سبب می شود که او خود به شخص ملحدی تبدیل شود.

ارتباط گیری با سفارت کشورآلمان در تهران،شرکت در جلسات محرمانه ضد دین،مطالعه وتدریس کتابهای الحادی وانحرافی همه وهمه سبب می شود تا او خود را برای تبلیغ اسلام اروپایی در فضایی جدید آماده کند.

فعالیت های این فرد که دوران تحصیل خودرادرآلمان به مدرسه غیر اسلامی رفته است زمینه را برای تشکیلاتی که دارای شبکه ای سیال و خدمتگزار در سیاست های ضد دین است فراهم می آورد تا اعضای فرقه بهاییت که همواره در پیگیری سیاست های ضد ایرانی وضد اسلامی پیش گام و مقدم بوده اند توسط شبکه های اطلاعاتی وسیاسی به این پروژه گره بخورند و بخش مهمی از این پروژه شوند تا شاید بتوانند از این راه ضربه ای را به کاملترین دین آسمانی وارد آورند واز همین جاست که عملیات گسترده دین ستیزانه از چت روم ها کلید می خورد.

در این رابطه چند تن از فریب خوردگان سایت های ضد دینی که توسط وزارت اطلاعات دستگیر شده اند اذعان داشتند:"در زمان استفاده از چت روم به طور اتفاقی به بعضی از مطالب ومباحث مذهبی برخورد می کردیم."

آنها با اشاره به اینکه این سایت ها دارای یک چارت مشخص بودند اظهار داشتند:"با عضویت در این سایت ها مطالب ضد دینی وضد اسلامی برای ما ارسال می شد وبه این ترتیب ارتباط ما با این سایت ها روز به روز تنگاتنگ تر می شد."

اما سوال اینجاست که هدف سرگروه وفعالین سایت های ضد دینی که سهم بسزایی در تولید ونشر افکار ضد اسلامی وضددینی چه در سطح جامعه وچه در سطح مجازی داشتند از تشکیل وتاسیس چنین سایت هایی چه بوده است؟

پرواضح است که هدف این افراد تخریب دین،ترویج افکار مارکسیستی،ایجاد شبهه افکنی با قصد ضربه زدن،مبارزه با ادیان دینی،ترویج افکار الحادی در بین عموم مردم،تمسخر باورهای اسلامی خصوصا شیعه،فراری دادن مردم از عقاید اسلامی وتبدیل مسلمانان مقید به مسلمانان سکولار بوده است.

حال نوبت این است که این اهداف در فضایی به جز سایت های تخصصی ضد دین نیز نشر وگسترش پیدا کنددر این راستا طرح هایی از طرف دین ستیزان مطرح می شود تا شبکه های اجتماعی ووبلاگ هاهم وارد بازی کثیف غربی ها وپیاده نظام های آنها در فضای سایبری شوند.

فکر اولیه فعالیت فریب خوردگان برای ارائه مطالب ضددینی به شبکه های اجتماعی توسط آرش بی خدا شکل می گیرد وبه این ترتیب فریب خوردگان با عضویت در شبکه های اجتماعی مطالب ضد دینی خودرا منتشر می کردندتا اینکه طرح بعدی از سوی ناخدا برای وبلاگ نویسی آغاز شد.

اکنون نوبت سایت ها و گروههای سیاسی تابلوداروبرانداز مخالف جمهوری اسلامی ایران است تا وارد میدان شوندبه همین دلیل طرح بعدی که همراهی سایت های اپوزیسیون با فعالین سایت های ضد دین می باشد شکل می گیردودبدین ترتیب سایت های بالاترین،انجمن پادشاهی،جنبش تندروسایت های مخالف با نظام نیز همسو با سایت های ضد دینی علیه جمهوری اسلامی وارد عمل می شوند.

مدیر ارشد سایت های ضددینی حوزه فعالیت خود را یکبار دیگر به سمت جامعه گسترش می دهدودر این راه با فردی آشنا می شود که از طرف یک کشور اروپایی دیگر در ایران مامور شده بود.این فردمامور مبلغ مسیحیت در ایران بوده وهم اکنون به عنوان پناهنده در یکی از کشورهای اروپایی زندگی می کند.این فرد که سابقه شیطان پرستی ومتال بازی را دارد فریب خوردگان رابا ابزاری چون تامین مالی،برگزاری تورهای مسافرتی وتامین مواد مخدری مثل کوکائین وماری جوانا دور خود جمع کرده اماخود در یک فرصت زمانی مناسب ناپدید می شود.

اماافراد دین ستیز وتیم بهایی که اهدافی مشترک با دین ستیزان در فضای مجازی دنبال می کردند فقط افکار بی دین را در دنیای سایبر پی نمی گرفتند ودر این راه توهین به عزیزترین مقدسات مسلمانان نیز در دستور کار خود قرار می دادند.

فریب خوردگان ویژگی های سایت های فارسی ضد دین را چنین توصیف کرده اند:"داشتن مطالب سخیف،ضعیف وطنزگونه در خصوص اسلام در فرم سوره های قرآن."

یکی از ترفند های این گروه برای مخفی نگه داشتن هویت خوددر فضای مجازی حفظ هویت با نام مستعار در فضای مجازی بوده است به همین دلیل این افرادبا هویت های چند گانه در فضای سایبر به فعالیت می پرداختند.

مدیرارشد گروه الحادی در آن زمان به پشتوانه راهکارهای پیشنهادشده از سوی همفکران اروپایی خود تمامی اعضای گروه رااز اینکه هویت وIp آنها غیر قابل پیگیری است مطمئن کرده بود.

لذافریب خوردگان در اظهارات خود اذعان داشتند:"با توجه به توصیه های رهبر خود مبنی بر امنیت بالای سایت وتعویض مکرر Ip احتمال شناسایی خود راصفر می دانستند وبه واسطه کدگذاری ورمزنگاری هایی که این حلقه درانجام فعالیت هایشان انجام می دادندهیچ گاه تصور نمی کردند که روزی در دام نیروهای وزارت اطلاعات چشمان بیدار حافظان این مرز وبوم گرفتار آیند."

مبلغان بی دینی در فضای مجازی با بهره گیری از نرم افزارهایی که به گفته خود آنها انجام هر گونه عملیات رهگیری را غیر ممکن می ساخت سعی داشتند تا تمامی فعالیت های منطبق با افکار بهایی ها وشبکه های میسیونری را پی بگیرند غافل از اینکه مجاهدت خاموش وبی وقفه مدافعان دین اسلام هرگز اجازه نخواهد داد تا آنهابه مقاصدخوددست پیدا کنند.

فعالین سایت های ضد دین در اظهارات خود خاطر نشان کردند:"ماهرگز تصور نمی کردیم که توسط نیروهای حفاظت اطلاعات به آسانی دستگیر شویم."
آنهابا بیان اینکه فعالیت در این سایت ها وارائه مطالب به دیگران جز عقاید دینی ما نبوده است اذعان داشتند:"طبق توصیه های وراهنمایی هایی که به ما می شدماگمان می کردیم در وادی حقیقت سیرمی کنیم ولی در واقع حقیقت چیز دیگری بودوما امروز از کرده خود پشیمان هستیم."

اما کلام آخراین گزارش هشداری است به خانواده های ایرانی در خصوص نظارت بر فعالیت های فرزندانشان در اینترتنت که فضایی نامحدود را پیش روی کاربران می گذارد بدانید افتادن در مسیر تباهی سایت های دین ستیز فرجامی جز پشیمانی ورسوایی ندارد.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط آنتی منافق 90/5/30:: 2:39 عصر     |     () نظر
تمرین آدم کشی و جنایت در بازی های کامپیوتری

بازیهای کامپیوتری تأثیرات روانی شدیدا منفی دارند که حاصل آن پرورش نسلی با تمایلات تهاجمی و سرکوبگرانه است و به تازگی تبلیغ شیطان‌پرستی نیز در آن تشدید شده است.

به گزارش فارس، همزمان با ظهور بازیهای ویدئویی، عرصه انتقاد از این بازیها هم متولد شد که در ابتدا بیشتر به جنبه‌های منفی فیزیولوژیک این بازیها پرداخته میشد. در مقاله ذیل که به قلم "شانون لایر" به عنوان " بازی های کامپیوتری ترویج دهنده شیطان پرستی " در سایت انتقادی "پاکالرت" منتشرشده میتوانید اعتراف برخی از قاتلین معروف مبنی بر الگوپذیری از این بازیها را به عنوان مهر تأییدی بر این مدعا ببینید.

* القای رفتار شیطانی در قالب بازی ها کامپیوتری

امروزه از صنعت سرگرمی برای تلقین افکار شیطانی استفاده میشود. با نگاهی سطحی به این بازیها میتوانید نمادهای شیطانی، از قبیل مدل‌های تک چشم و یا تصاویر غیراخلاقی ای را که با تلاش تهیه کنندگان این بازیها در حال تبدیل شدن به یکی از جنبه‌های عادی زندگی روزمره است، مشاهده کنید.
سازندگان این بازیها میخواهند از کاربر خود فردی بسازند که به راحتی به همسر خود خیانت کند، با بی رحمی با والدین خود بدرفتاری داشته باشد و به جنگ همسایه خود برود. آنها شما را در متن بازیهایشان به موقعیت‌های غیرممکنی میبرند و سپس میبینید که به راحتی از این موقعیت دشوار، خارج میشوید؛ این همان فرمولی است که در اکثر فیلم های هالیوودی دیده میشود: برنده شدن قهرمان در آخر تمام داستان‌ها.
نگاهی به صنعت بازیهای ویدئویی بیندازید: اکثر کسانی که پیش از دهه 80 میلادی به دنیا آمده‌اند، از میزان تسلط این بازیها بر ذهن کاربران اطلاع چندانی ندارند. در این بازیها، کاربر طعم قهرمان بودن را در محیط مجازی میچشد و برای رسیدن به "اهداف عالیه" تصمیماتی اتخاذ میکند؛ خوب این چیزی است که هر کسی را میتواند جذب کند.

* عدم درک مرز میان خیال و واقعیت، شروعی بر یک ماجرای خونین

حال فکر کنید که کاربر این بازیها، یک بار اتفاقاً خود را در محیطی مشابه بازیها ولی این بار در دنیای واقعی بیابد. همین کافی خواهد بود تا پشت پرده بسیاری از اخبار دستگیر شدن قاتل‌هایی را که جنایت خود را بارها و بارها در بازیهای ویدئویی شبیه سازی کرده بودند، درک کنید. گاهی اوقات حتی این جنایتکاران موفقیت خود را مرهون این بازیها میدانند.
البته تمام تقصیرها متوجه بازیهای ویدئویی نیست. کاربر باید بداند که شرایط حاکم بر فضای مجازی بازیها لزوماً با شرایط موجود در زندگی واقعی مطابقت نمیکند؛ ولی باز هم عاملی هست که باعث میشود کاربر برای مدتی هر چند کوتاه و شاید چدن ثانیه‌ای، این مرز تفاوت را متوجه نشود. این عامل چیزی نیست جز استرس و هیجان؛ افراد هنگامی که دچار استرس میشوند، در حقیقت دچار وحشت میشوند و البته با از یاد بردن قرار داشتن در شرایط واقعی، به دنبال راه گریزی از آن وحشت میگردند. بهترین کار نیز از نظر این افراد وحشت زده، فکر کردن به شرایط مشابهی است که قبلاً در بازیهای ویدئویی تجربه کرده‌اند، شرایطی که همیشه متضمن خروج موفقیت آمیز و صحیح و سالم کاربر بوده است.

* نگاهی به بازیهای پرطرفدار و عناصر تشکیل دهنده آن‌ها

" CATHERINE 2011 " : یک قطعه هنری که داستان خود را از ماجرای برج بابل اقتباس کرده است؛ مردمانی که شبیه گوسفند هستند، جادوگرها، عفریته‌ها، شیطان (عنصر همیشه حاضر در بازیها) و غول‌ها از عناصر تشکیل دهنده این بازی هستند. کاربر با موفقیت در طی کردن هر مرحله، دسترسی به مراحل بالاتر را ممکن میسازد و همچنین امتیازی به جمع امتیازاتش افزوده میشود. اما این مراحل عبارتند از: رسیدن به جایگاه خدایی در محیط بازی، غلبه بر دیگر خدایگان موجود و تبدیل شدن به پسر طلایی. علاوه بر این‌ها، در جریان بازی این‌گونه به نظر میرسد که وینسنت، قهرمان بازی در حال خیانت به نامزد خود است.".
قهرمان داستان هر شب کابوس میبیند. وی در این کابوس مورد پرس و جو قرار میگیرد و هم چنین خود را در حال بالا رفتن از برجی میبیند که در حال خراب شدن از پایین است. این تنها یک رویاست ولی وقتی قهرمان ما از خواب بیدار میشود، در تمامی مراحل بالا رفتن از برج، به گوسفندانی برمی خورد که در حقیقت مردانی هستند که به دلیل خیانت و عدم وفاداری، در این محیط به دام افتاده‌اند.
به خاطر داشته که شما کاربر هستید و در حال هدایت کاراکتر وینسنت هستید. شما این بازی را به صورت آنلاین ادامه میدهید و برای ادامه بازی باید به سوالات مطرح شده از وینسنت پاسخ دهید. این پاسخ‌ها در همان سیستم آنلاین جمع آوری میشود. شما در انتهای بازی میتوانید 6 فرجام و عاقبت مختلف داشته باشید که البته رسیدن به هر یک از آنها به میزان صداقت شما در پاسخ به سوالات طرح شده و مهارت شما در بالا رفتن از برج بستگی دارد.

" BAYONETTA 2010 " : عناصر موجود در این بازی عبارتند از جادوگران، فرشتگان، شیاطین، انتخاب خوبی در برابر شر، تغییر شکل، جاذبه‌های جنسی، عفریته‌های فاسد الاخلاق، اسلحه، مبارزه با" خدا "از شکست دادن" خدا "آغاز و پایان هستی و غیره. موفقیت در این بازی یعنی اجرای داستان‌های موجود در تورات: کشتن فرشتگان، تجربه یک ساعت جادوگر بودن و پادشاهی بر آسمان‌ها. قمران این بازی جادوگری است که پس از 500 سال، از خواب موقت بیدار شده و دلیل این خواب عمیق را نیز از یاد برده است. ولی او میخواهد این دلیل را پیدا کند و در این مسیر، به زندگی روزمره انسان‌ها وارد میشود و با عواطف انسانی همچون عشق و نوع دوستی آشنا میشود. ولی با این حال او هنوز هم یک جادوگر است و نیروهای اسرار آمیز او همه جا همراهش هستند. وی به زودی در مییابد که عضوی از گروه جادوگران متخاصم بوده که قصد داشتند" چشم‌های جهان "را به کنترل خود درآورند. وی با جادوگری دیگر که از جناح مخالف درگیر میشود ولی موفق میشود غول‌ها را برای کمک به خود فراخوان کند (برای این فراخوان میبایست بخشی از نیروی کاراکتر درون بازی را مصرف کنید). قهرمان داستان از میان بهشت، برزخ و جهنمی که بسیار مشابه تعریف دانته است رد میشود و فرشتگان، ارواح و همچنین غول‌های سر راه خود را سلاخی میکند. پاداش او برای انجام این کار در محیط بازی، توانایی کنترل زمان و تبعاً جهان خواهد بود.

" CALL OF DUTY & OTHER FPS\" : عناصر این بازی نیز شامل ترور، شکنجه، قتل، افتخار، سرزمین، اسلحه، اسلحه و باز هم اسلحه میشود. اهدافی که باید بدان رسید نیز عبارتند از خود گذشتگی، اژدهای درون، تنفر از میمون‌ها و زیر گرفتن و کشتار مردم با ماشین. این باز میتواند کاربر را تشویق به شرکت در میادین جنگ و دفاع از میهن کند؛ ولی کاربر بیچاره تنها طعم افتخار دفاع از وطن را در این بازی میچشد و هیچ تجربه‌ای نسبت به واقعیات وحشت آور جنگ کسب نمیکند. در این بازی خبری از جسدهایی که در کنار هم ردیف شده‌اند، نیست و اثر مخرب جنگ بر طبیعت نزی در حد جلوه‌های ویژه تصویری است.

* بازیهای ویدئویی تنها یک ابزار آموزشی برای قتل نیستند بلکه وسیله‌ای برای دستکاری واقعیت هستند

پس میبینم که کاربر هیچ اطلاعی نسبت به آسیب‌های حاصل از جنگ بر جسم و جان شهروندان غیرنظامی و حیوانات کسب نمیکند. کاربران در فضای بازی دست به اعدام در بازی " modern warfare "، کشتار افراد بی گناه در بازی " modern warfare 2"، کنترل ذهن دیگران در بازی " black ops " و تصفیه نژادی در بازی " killzone " میزنند تا فقط بر آنچه از نظر طراح بازی غیرعادی بوده غلبه کنند اهداف عالیه را نهادینه کنند. سلاح‌ها و شخصیت‌های درون بازی شباهت بسیار زیادی به محیط واقعی دارند و برای طراحی آن‌ها تلاش بسیاری صورت گرفته است. صحنه‌های پاشیده شدن خون و جلوه‌های صوتی از عوامل کلیدی در موفقیت یک بازی هستند ولی هنوز هم برگ برنده اصلی در کیفیت گرافیکی است. تمام این صحنه‌ها و جلوه‌های صوتی و تصویری برای واقعیتر کردن عملیات کشتار برای کاربر است، کاربر دست دارد تمامی شلیک‌ها و حتی صدای از هم پاشیده شدن جمجمه‌های دشمنان خود را بشنود و حس کند. چه خدایان مار پیکر باشید و چه یک تروریست، آرزوی مشترک شما یک چیز است: کشتاری بی عیب و نقص. شاید نیازی به گفتنش نباشد ولی من میگویم که همین عناوین مهیج، شور و شعف منتقدین را بر میانگیزد و باعث میشود که از لوح فشرده یک بازی چندین میلیون نسخه به فروش برسد.
بازیهای بسیار دیگری نیز در این زمره قرار دارد که پرداختن به آنها از حوصله متن خارج است؛ بازیهایی مانند " Dante\s Inferno "، " Devil May Cry "، " God of War " و بسیاری عنوان بازی دیگر که بناست در سال 2012 به بازار بیایند. امروزه بازیهای ویدئویی دیگر تنها یک ابزار آموزشی برای قتل نیستند بلکه وسیله‌ای برای خلق دستکاری شده واقعیات هستند. نیروهای نظامی در سرتاسر دنیا از این‌گونه بازیها برای آموزش‌های نظامی و چشاندن طعم جنگ و درگیری در فضای مجازی استفاده میکنند.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط آنتی منافق 90/5/30:: 2:39 عصر     |     () نظر

اثرات طلاق بر کودکان

در همه فرهنگ ها، بویژه در دین اسلام جز در موارد بسیار ضروری و اجتناب ناپذیر توصیه شده و در کلام رسول اکرم ص از آن به عنوان منفورترین حلال یاد شده است. طلاق همچون قطع عضوی از بدن، برای آنان که گرفتارش می شوند تجربه ای تلخ و تکان دهنده است.

هر قدر درباره آمار طلاق و پیامدهای آن بیشتر پژوهش کنیم، با واقعیت های ناخوشایند بیشتری روبه رو می شویم که زندگی همه ما را تحت تاثیر قرار می دهد. طلاق مانند زمین لرزه ای است که بنیان خانواده را درهم می کوبد و شیرازه آن را از هم می گسلد و افزون بر انفجار ناگهانی اولیه، پس لرزه هایی نیز خواهد داشت که از سر گذراندن آنها گاه بسیار دشوارتر است.

طلاق برای والدین پایان آمال و آرزوهاست و برای کودکان شاید پایان دنیا و رویا های شیرین آنان باشد. طلاق همه اعضای خانواده را دچار اضطراب می کند، ولی برای فرزندان ناگوارتر است.

براستی که طلاق هنوز یکی از بحران های وحشتناک زندگی به شمار می آید که جوانب و عوارض آن از دید هیچ کس پنهان نیست. والدین باید بدانند تشنج و از هم پاشیدگی ناشی از طلاق منحصر به یک یا چند هفته و ماه نیست.

مهم ترین کشمکشی که فرزندان پس از طلاق والدین به آن دچار می شوند، ترس از دست دادن پدر یا مادر با هم است. بزرگ ترین ترس کودکان از این است وقتی که به محبت پدر و مادر نیاز دارند، والدین آنها را ترک کنند و تنها بگذارند.

طلاق در کودکان خانواده شدیدا اثر می گذارد تا جایی که راه گریزی را برای زندگی نمی شناسند. مهم ترین آثار شوم طلاق در کودکان از این قرار است:

? قربانی روحی و عاطفی:

کودکان اولین قربانی طلاقند، قربانی روحی، عاطفی و حتی گاهی جسمی. کودک پس از طلاق در خانواده گیج و حسرت زده است و کمتر می تواند تعادل خود را حفظ کند، بویژه کودکی که با پدر و مادر بسیار مانوس است و دائما در دامان آنان و نازپرورده شان بوده است.

? وحشت از زندگی:

کودکی که والدینش از هم جدا شده اند، خانه را محل وحشت می داند و بیشتر در جستجوی پناهگاهی دیگر است؛ پناهگاهی که برای او تسلی بخش و محل امن و راحتی باشد.

بسیاری از بی اعتنایی های کودک به دنیا و دیگران هنگام جدایی والدین پیش می آید و این از آن جهت است که روح محدود و کوچک طفل، نمی تواند آن را تحمل کند.

? یتیمی کودکان:

کودکان پس از طلاق و جدایی والدین، حقیقتا یتیم می شوند. مخصوصا اگر خردسال باشند دردشان عظیم تر است؛ چون طفل در هر سطحی از آسایش و امکانات باشد، باز نیاز به مادر دارد. این درد برای کودکان سنگین است که نمی توانند خود را به مادر یا پدر برساند و برای دیدار آنان باید منتظر اوقات رسمی باشند.

گاهی طفل نیمه شب برمی خیزد و مادر را طلب می کند. پیداست در آن صورت چه حالی به او دست خواهد داد. این که در اثر اختلاف پدر و مادر، مادرش در خانه نیست و مثلا فردا باید او را ببیند دردی عمیق است.

? دربه دری و نابسامانی:

حاصل طلاق، دربه در کردن و نابسامانی فرزندان و به خود واگذاشتن آنان یا سپردن فرزندان به دست نامادری یا ناپدری است که ممکن است آنها را زجر بدهند. پس از طلاق، کودک مجسمه ای متحرک و عروسکی است که گاهی نزد مادر، زمانی پیش پدر، هنگامی نزد عمه، خاله، دایی و گاهی هم در پرورشگاه است و پیداست این دست به دست شدن ها، عادت یافتن لحظه ای به خوی ها و تربیت ها و فرهنگ های متفاوت چه تاثیری نامطلوب در روان کودک و در فرم تربیتی او می گذارد.

? احساس گناه:

گاهی کودک در جدایی والدین احساس گناه می کند. گمان دارد چون شیطان بوده و پدر و مادر را اذیت کرده، والدین آنان جدا شده اند. این مساله بیشتر از زبان معصومانه آنان شنیده می شود که: «مامان! بیا دیگه تو را اذیت نمی کنم». یا می گویند: «بابا! بیا قول می دهم دیگر شیطنت نکنم» اینان خود را مسوول احساس می کنند و گمان دارند اشتباهی را مرتکب شده اند.

? گیجی و بهت زدگی:

پس از طلاق، کودک مات و مبهوت می شود و حتی انگیزه تحصیل را از دست می دهد و با افت تحصیلی مواجه می شود. گاهی بیمار می شوند و در جستجوی پناهی برای مهرورزی، دلجویی و نوازش هستند، اینان به حقیقت بیمار نیستند، بلکه نقطه اتکای خود را از دست داده اند، بدینسان با دارو نمی توان درمانشان کرد، بلکه با نوازش می توان درد آنان را علاج کرد.

? تاثیر منفی در رشد:

بررسی ها نشان داده اند کودکانی که از مادر جدا شده اند، رشدشان کمتر از آنانی است که از مادر خود جدا نیستند؛ اگرچه مادر یک مربی پرورش یافته نباشد و در شرایط بهداشتی روانی مناسب تربیت نیافته باشند، فقدان مادر جلوی شکوفا شدن کودک را در تمام زمینه ها می گیرد و در شخصیت عاطفی او اثر منفی می گذارد.

? بدبینی به پدر و مادر: کودکان پس از جدایی والدین، معمولا به یکی از والدین، پدر یا مادر بدبین می شوند و به او با نظر کراهت می نگرند. معمولا یا طرفدار پدر می شوند یا طرفدار مادر که در هر دو صورت برای فرزند و حتی والدین نامطلوب است. ضروری است والدین لااقل در برابر کودک، عکس العمل مناسب داشته باشند و در حضور آنان از هم بدگویی یا شکوه نکنند.

? کمبودهای عاطفی:

کودکی که از پدر یا مادر جدا شده، از مهر و نوازش دو طرف سیراب نیست و اغلب با تشنگی عاطفی مواجه است و بعید نیست در جستجوی محبت، به دام افراد شیادی بیفتد و عفت و پاکدامنی خود را از دست بدهد، امری که در جوامع مختلف به نمونه های بسیاری از آن برخورد می کنیم.

? نابهنجاری کودکان:

بالاخره کودکانی که والدین آنان از هم جدا شده اند، کودکانی عادی و بهنجار نیستند. بررسی های روان شناسان آلمان نشان داده است اینان اغلب محروم از عاطفه و در بزرگسالی افرادی برای شرارت و جنایت خواهند بود.

? آثار عاطفی طلاق بر کودک:

آثار مستقیم طلاق بر کودک کدامند و محققان در این مورد چه یافته اند؟ پولاک (pollak) در این باره می نویسد که یکی از آثار عاطفی طلاق بر کودکان این است که انسجام و هماهنگی خانوادگی را از آنان می گیرد. آنان درخصوص والدین و خواهران و برادران خود، احساس بی منزلتی و بی مقداری می کنند، همچنین نسبت به دوستانی که با پدر و مادر خود زندگی می کنند، احساس حسادت دارند و اینها همه بارهایی است که بر شانه های ناتوان چنین کودکانی افکنده می شود. انزواطلبی و شرکت نکردن در امور اجتماعی مدرسه و فعالیت های فوق برنامه نیز از جمله آثار بر کودک در مدرسه است.

? زمینه بزهکاری و عصیان:

تحقیقات جامعه شناسان و بررسی کنندگان مسائل خانواده نشان داده است که وقوع طلاق میان زوجین می تواند از علل ارتکاب جرم از ناحیه اطفال باشد، سبب گمراهی کودک شود و او را به ورطه فنا سوق دهد. به هر حال، نبود پدر و مادری بالای سرکودکان سبب متلاشی شدن فکر و اندیشه سرگردانی آنهاست.

این امر ممکن است آنها را به پرتگاه دزدی، بی عفتی و بدبختی های دیگر سوق دهد و شاید یکی از علل سختگیری اسلام در جلوگیری از طلاق و از هم پاشیدگی کانون خانواده، توجه به همین امر و برای جلوگیری از وقوع جرم و جنایت باشد. تحقیقات نشان می دهد سطح جنایت در چنین افرادی بالا و ظرفیت جنایی شان زیاد است. کودکانی این چنین لااقل قابلیت ارتکاب جرم بیشتری را دارند.

? بی بند و باری ها:

خانه برای کودک آرامش است، محیط امن است، پدر و مادر عامل کنترل کننده و سازنده کودکند. وجود پدر و مادر زیر یک سقف و در کنار کودک حتی اگر کنترل مستقیمی هم صورت بگیرد، برای او یک نعمت است. زیرا باعث می شود طفل خود را از خیلی چیز ها بر حذر دارد و کنترل کند.

اما هنگامی که کودک دست پدر و مادر را از دامن خود کوتاه می بیند، می کوشد خود را آزاد و بی بند و قید بداند و این امر خود منشا بسیاری از آلودگی ها و نابسامانی هاست. شیوه زندگی ای که چنین کودکانی در مواردی در پیش می گیرند، به گونه ای است که حتی پاره ای از صفات مربوط به جنس خود را از دست می دهند، مثلا پسرانی این چنین کمتر موفق می شوند صفت مردانگی را در خود بپرورانند.

? اثر روانی طلاق

بررسی های روان پزشکان نشان داده است که طلاق و جدایی والدین از عمده ترین علل بیماری روانی کودکان است. وقتی زوجین از هم جدا شدند، ترس ناشی از احساس بی سرپرستی و واهمه ای ناشی از آینده ای مبهم برای او پدید می آید که روان او را جدا آزرده می کند. عقده های غیرقابل تحمل، نگرش توام با نفرت نسبت به والدین، احساس از دست دادن امنیت از عوارضی است که در این خصوص قابل ذکرند.

جدایی والدین از یکدیگر کودک را به اختلال عاطفی دچار می کند، حالت افسردگی، انزواجویی، تخیل رویا در بیداری برای او پدید می آورد. در مواردی قدرت اراده و اندیشه را از او می گیرد و در کل او را چنان پریشان می کند که اثرات شوم آن مادام العمر با کودکان است. تجربه طلاق برای تمام اعضای خانواده اضطراب زاست و رفتار کودکان پس از طلاق نشان دهنده این اضطراب است و پس از طلاق میزان اختلالات عاطفی و رفتاری در کودکان بالا می رود.

همچنین عواقب و پیامدهای طلاق یا تاثیر طلاق در پدیده های روانی و اجتماعی کودکان را می توان به طور اختصار چنین برشمرد.

? بزهکاری کودکان و نوجوانان، ناسازگاری ها و رفتارهای ضد اجتماعی.

? فحشا بویژه در نتیجه فقر و ناآگاهی.

? اعتیاد زنان، مردان، کودکان و استفاده از کودکان در توزیع مواد مخدر و دیگر فعالیت های غیرمجاز.

? پرخاشگری و ناسازگاری کودکان و نوجوانان، فرار از منزل و ولگردی آنان.

? کاهش میل به ازدواج در دیگر افراد خانواده بویژه بچه های طلاق.

? اهمال و مسامحه والدین در تحکیم و تربیت فرزندان و آسیب دیدن روانی و اجتماعی.

? بچه های طلاق با گذشت چندین سال نمی توانند ثبات هیجانی و عاطفی خود را به دست آورند. از آنجا که هسته مرکزی شخصیت افراد به نظر بسیاری از پژوهشگران روان شناسی در دوران کودکی شکل می گیرد، این گونه کودکان در بسیاری از موارد دچار اختلالات شخصیتی خواهند شد.

? فرزندان طلاق در آینده اکثرا افسرده، گوشه گیر و منزوی هستند و اتکای به نفس آنان نیز بشدت کم می شود.

? فرزندان طلاق آینده ای قوی را برای خود تصور نمی کنند و اطمینان خود را به ارکان زندگی از دست می دهند و در آینده نسبت به افراد پیرامون خود و مقیاس بالاتر اجتماع، به نوعی بی اعتنایی و بی توجهی کشیده می شوند.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط آنتی منافق 90/5/30:: 2:39 عصر     |     () نظر
مخارج جنبش سبز در ایران چگونه تامین شد

جرج سوروس و بنیاد جامعه باز حامیان مالی اصلی انقلاب‌های رنگی در کشورهای جهان هستند که برای رسیدن به اهداف خود با کمک دولت آمریکا میلیاردها دلار هزینه کرده اند.

به گزارش فارس، پایگاه تحلیلی آمریکایی "فارن پالیسی ژورنال"، در مقاله‌ای به قلم "ادموند برگر"، می‌نویسد: "بنیاد ملی دموکراسی" و "بنیاد جامعه باز" متعلق به "سوروس"، کمک مالی و فکری فراوانی به انقلاب‌های نرم کشورهایی چون لهستان، گرجستان، اکراین، و جنبش سبز ایران کردند و در بیشتر این کشورها آرمان‌های اولیه مردم را با اصول کاپیتالیستی جایگزین ساختند.

* رسانه‌ها نقش "سوروس" را در نمونه‌های بسیاری از تغییر رژیم با حمایت آمریکا در دنیا نادیده می‌گیرند

حدود کمتر از یک سال پیش نیز، وزارت اطلاعات ایران، حکم ممنوعیت کار 60 سازمان در این کشور را داد که از جمله آن‌ها می‌توان به "خانه آزادی" با سرمایه وزارت امور خارجه آمریکا، "بنیاد جامعه باز" (OSI)، متعلق به خود "سوروس"، و سازمان "دیده‌بان حقوق بشر" به سرمایه "سوروس" اشاره کرد. این 3 سازمان، در کنار برنامه رادیویی صدای آمریکا (VOA) در آمریکا و "رادیو زمانه" در آمستردام از جانب ایران متهم به توطئه در ایجاد ناآرامی در این کشور و در نهایت سقوط حکومت شده‌اند. رسانه‌های غربی تعطیلی سازمان‌های حقوق بشری در ایران را نمونه‌ای دیگر از استبداد خواندند. "تینی ون گور"، کارشناس یک سازمان غیردولتی در هلند به رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی (RFE/RL) گفت که "این حرف صرفاً بی‌معنی است که ما برنامه تغییر حکومت یا چیزی شبیه به این را داشته‌ایم." اما رسانه‌ها از نقش "سوروس" و "بنیاد جامعه باز" او در نمونه‌های بسیاری از تغییر رژیم با حمایت آمریکا در دنیا چشم‌پوشی کرده‌اند.
 
* آمریکا و سوروس حمایت مالی جنبش مخالف دولت کمونیستی در لهستان را به عهده گرفتند

همکاری "سوروس" با سیاست خارجی آمریکا دست‌کم به دهه 1980 بازمی‌گردد، وقتی که اتحادیه کارگری همبستگی مردم لهستان مبارزه برای آزادی علیه مدل بوروکراتیک اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی را آغاز کرد. آمریکا که ابزاری عالی برای دامن زدن به جنگی نیابتی علیه قدرت کمونیستی دیده بود شروع به تزریق پول از راه سازمان سیا، "بنیاد ملی دموکراسی (NED)"، و اتحادیه کارگری "فدراسیون کارگران آمریکا-کنگره سازمان‌های صنعتی (AFL-CIO)" به جریان شورش کرد. "سوروس" و بنیاد نوپای "جامعه باز" او نیز کمک کردند و سالی 3 میلیون دلار به مخالفان رساندند. "سوروس" علاوه بر حمایت مالی مستقیم به اتحادیه همبستگی کارگران خود را بیشتر درگیری این ماجرا کرد؛ در سال 1989، حمایت مالی تیمی کوچک را بر عهده گرفت که متشکل بود از "جفری ساکس" و برخی دیگر از اقتصاددانان "صندوق بین‌المللی پول". حال که اقتصاد کشور تازه آزاد شده در سراشیب سقوط بود، تیم "ساکس" به دنبال راهی برای کمک به سیاست‌گذاران لهستانی بودند تا طرح یک برنامه اصلاح اقتصادی برای فرونشاندن ناآرامی‌ها و مدرن کردن کشور را بریزند.

* دخالت سوروس و تیم اقتصادی او در لهستان

اتحادیه همبستگی در تمام طول مبارزاتش به همان مجموعه اصول سوسیالیستی پایبند بود و خواستار دموکراسی مشارکتی، حقوق کارگران، و تغییر سامانه دولتی بودن همه سازمان‌ها تجاری به شرکت‌های کارگری کوچک‌تر تحت اداره شورایی سازمان‌یافته بود. اما وقتی که تیم تحت حمایت سوروس و مدیریت ساکس به دخالت در مسائل این کشور پرداخت و کار خود را پایان داد، هیچ‌کدام از این رویاها جامه عمل نپوشیده بود. میخ آخر به تابوت آرمان‌شهری که لهستانی‌ها در نظر داشتند وقتی زده شد که "ساکس" ترتیب وامی 1 میلیارد دلاری از صندوق بین‌المللی پول به این کشور را داد و به این ترتیب شرکت‌های کوچک کارگری با شرکت‌های خصوصی کاپیتالیستی جایگزین و سیاست‌های تجاری متمایل به حمایت از مصنوعات داخلی به سیاست‌هایی تبدیل شد که بر اساس آن مرزهای کشور به روی رقابت‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خارجی باز شده بود. نتیجه آن شد افزایش سریع سطوح بیکاری و در نهایت واکنش شدید مردم به این تغییرات و در خیابان ریختن آنها که خواستار توقف آزادسازی اقتصادشان بودند.

* بخش اعظم سرمایه انقلاب‌های رنگین اروپای شرقی را "سوروس" و بنیاد ملی دموکراسی تأمین کرده‌اند

"سوروس" و "بنیاد جامعه باز" تا همین اواخر همکاری خود با وزارت امور خارجه آمریکا را ادامه داده‌اند. "انقلاب‌های رنگین اروپای شرقی" - "انقلاب گل سرخ" سال 2003 در گرجستان و "انقلاب نارنجی" در اکراین " - از سرمایه مربوط به جنبش‌های اعتراضی جوانان در" بنیاد ملی دموکراسی "و بیشتر از طریق" نهاد دموکراتیک ملی "و" خانه آزادی "آن تغذیه شدند. "بنیاد جامعه باز "سرمایه کلانی نیز بین جنبش‌های اعتراضی پخش کرد: ظاهراً" سوروس " 42 میلیارد دلار در گرجستان خرج کرد، و در اکراین نیز این بنیاد سرمایه مالی لازم، آموزش، و فرصت‌های ارتباط شبکه‌ای را برای فعالان فراهم ساخت. در هر دو مورد، انقلاب‌ها موفق بود، و در تمام دنیا نیز از آن با نام" موج جدید دموکراسی "نام بردند.".

* با دخالت سوروس و صندوق بین‌المللی پول، گرجستان و اکراین به سرنوشت لهستان گرفتار شدند

تکرار عاقبت وقایعی که در لهستان اتفاق افتاد را می‌توان در انقلاب‌های گل سرخ و انقلاب نارنجی نیز مشاهده کرد. صندوق بین‌المللی پول وقایع گرجستان را به این شکل توصیف کرد: "انقلاب دولتی متحد برای احیای نظام اقتصادی با نفی هرگونه فساد، اصلاحات اقتصادی سریع، خصوصی‌سازی، و اولویت‌بخشی به سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی". نتیجه موضع اقتصادی جدید دولت افزایش سریع هزینه زندگی بود و در سال 2006، گرجستان شاهد بالاترین نرخ بیکاری در بین جمهوری‌های پیشین اتحاد جماهیر شوروی بود. مشابه همین مورد در اکراین اتفاق افتاد که بانک جهانی توصیه‌هایی به دولت جدید این کشور کرد تا اصلاحات بازاری نئولیبرال صورت دهد، و برای ترغیب آن‌ها از اقتصاددان سوئدی، "آندرس آسلوند" (که دوست نزدیک جرج سوروس است) نقل قول آوردند که بر نیاز به "خصوصی‌سازی مجدد" تأکید کرده بود.

* میرحسین موسوی و اعتراض به مدل اقتصاد ایران

ایران نیز ویژگی‌هایی داشت که می‌توانست آن را به طعمه قطعی برنامه گسترش کاپیتالیسم بازار آزاد تبدیل کند: جمهوری اسلامی بخش‌های عظیمی از اقتصادش را به شکلی مرکزی برنامه‌ریزی می‌کند، بخش خصوصی روبه‌گسترشی دارد، قیمت‌ها کنترل می‌شود، و به مواد غذایی شهروندان فقیر یارانه تعلق می‌گیرد. مهم‌تر از همه این است که صنعت نفت قدرتمند ایران ملی است و در دستان دولت قرار دارد. پیش از انتخابات مشکل‌ساز سال 2009، "میر حسین موسوی" به مدل اقتصادی شبه سوسیالیستی کشور اعتراض کرد و بر نیاز به خصوصی‌سازی صنایع دولتی و کنار گذاشتن "اقتصادی صدقه‌ای" تأکید ورزید؛ برنامه‌های او در تضاد آشکار با سیاست محمود احمدی‌نژاد بود که توانسته بود رأی قشرهای فقیرتر جامعه را به سوی خود جذب کند.

* "کیان تاج‌بخش" که مشاور "بنیاد جامعه باز" سوروس

به دنبال شکست موسوی، اعتراض های با نام جنبش سبز به خیابان‌ها کشیده شد و معترضان حکومت را متهم به تقلب در انتخابات به نفع احمدی‌نژاد کردند. یکی افرادی که به زندان افتاد "کیان تاج‌بخش" بود؛ او را به اتهام جاسوسی محاکمه کردند و اکنون در انتظار 12 سال محکومیتش است. رسانه‌ها فقط عنوان کردند که "تاج‌بخش" نه تنها مشاور "بنیاد جامعه باز" بوده، بلکه یکی از مشترکان فهرست مکاتبه‌ای "پروژه خلیج/2000" است. "پروژه خلیج/2000" را "پروژه پژوهشی بین‌المللی درباره پیشرفت‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی در خلیج فارس" توصیف می‌کردند و راه‌اندازی آن با "گری سیک"، معاون رئیس امور بین‌الملل در "بنیاد فورد" و مدیرعامل سازمان "دیده‌بان حقوق بشر" بود. این پروژه خارج از دانشگاه کلمبیا دنبال می‌شود و سرمایه‌ای از سازمان‌های خیریه‌ای آشنا، چون بنیاد فورد، بنیاد راکفلر و بنیاد جامعه باز دریافت می‌دارند.

* استفاده از ترجمه کتابچه راهنمای انقلاب مخملی بنیاد سوروس توسط مخالفان

در ناآرامی‌های ایران ردپاهای مبهم دیگری نیز از بنیاد جامعه باز یافت می‌شود. وقتی که اعتراض‌های سال 2009 شدت گرفت و سرکوب متعاقب آن نیز خشونت‌آمیزتر شد، مخالفان نظام ترجمه فارسی کتاب "از دیکتاتوری تا دموکراسی" را از اینترنت دانلود کردند که کتاب راهنمای آموزش فعالان سیاسی نوشته "جین شارپ"، استاد دانشگاه هاروارد، است. این کتاب راهنما به دلیل دستورالعمل‌های قابل اجرایش در مورد اینکه چگونه کودتاهایی مؤثر و صلح‌آمیز راه بیندازیم، مورد استفاده معترضان در انقلاب‌های گل سرخ و نارنجی نیز بود و توسط مؤسسه خود شارپ، "مؤسسه آلبرت انیشتن"، توزیع می‌شد؛ این مؤسسه نیز سرمایه خود را از بنیاد ملی دموکراسی و شرکت تابعه آن، مؤسسه بین‌المللی جمهوری‌خواهان دریافت می‌کند. شارپ اذعان داشته که مؤسسه‌اش برای ترجمه کتاب "از دیکتاتوری تا دموکراسی" از بنیاد جامعه باز نیز کمک مالی دریافت کرده است.

* چند روز پیش از اعلام نتایج انتخابات ایران زمزمه‌هایی از انقلاب سبز به گوش می‌رسید

در اینجا الگوی مشخصی به چشم می‌خورد: شورشی جوان محور و صلح‌آمیز با عنوانی رنگی، جو اصلاحات کاپیتالیستی بازار، و حضور بنیاد جامعه باز "سوروس"؛ پس جای تعجب نیست که در ایران نیز مانند لهستان، گرجستان و اکراین بوی دخالت‌های بنیاد ملی دموکراسی به مشام برسد. روزنامه‌نگار محافظه‌کار، "کنث آر. تیمرمن"، در سرمقاله‌ای که تنها چند روز پیش از اعلام نتایج انتخابات ایران چاپ شد، نوشت: "زمزمه‌هایی از" انقلاب سبز در ایران "به گوش می‌رسد.".

* بنیاد ملی دموکراسی میلیون‌ها دلار پول خرج شکل‌گیری انقلاب‌های "رنگین" در نقاط مختلف، از جمله ایران، کرده است

او ادامه داد: "بنیاد ملی دموکراسی طی دهه گذشته میلیون‌ها دلار پول خرج شکل‌گیری انقلاب‌های" رنگین "در نقاطی چون اکراین و صربستان کرده است و به کارمندان سیاسی ارتباطات مدرن و تکنیک‌های سازمانی آموخته است. به نظر می‌رسد که بخشی از این پول به دست گروه‌های طرفدار موسوی رسیده است که خارج از ایران سازمان‌های غیردولتی تحت حمات مالی بنیاد ملی دموکراسی دارند. "تیمرمن "خود علاقه ویژه‌ای به ایران دارد و مدیرعامل بنیاد دموکراسی در ایران است، یک" سازمان ایرانی مخالف حکومت ایران در آمریکا "که آن نیز تصادفاً سرمایه خود را از بنیاد ملی دموکراسی دریافت می‌کند.".

* آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا سالانه پول کلانی را برای توسعه دموکراسی در ایران اختصاص می‌دهد

بنیاد ملی دموکراسی در سال 2009، 647 هزار و 506 دلار پول برای فعالان ایرانی کنار گذاشت (هرچند که در سال‌های گذشته حدود 4 میلیون و 898 هزار دلار پول به آن‌ها داده است). بنیاد ملی دموکراسی نیز این پول را از آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا (USAID) دریافت می‌کند، که بر اساس اسنادی که در پایگاه خبری این آژانس آمده است، "طی سال گذشته درخواست 20 میلیون دلار پول از دولت برای کمک به" توسعه دموکراسی، حقوق بشر، حکومت قانون در ایران کرده است ". در سال 2008، بخش اعظم پولی که آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا برای" دموکراسی سازی "در ایران اختصاص داده و از طریق بنیاد ملی دموکراسی به ایران رسانده بود به مرکز تجارت خصوصی بین‌الملل و بنیاد توسعه بازار آزاد اتاق بازرگانی رسید. بخش‌های دیگر این پول به دست" اقدامات پژوهشی برای ایران معاصر " "بنیاد عبدالرحمان برومند "و" انجمن جامعه مدنی در ایران "رسید.".

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط آنتی منافق 90/5/30:: 2:39 عصر     |     () نظر

سی ان ان ایران را به کشتن 38 نظامی آمریکایی متهم کرد 

شبکه خبری سی ان ان، در پی سردرگمی آمریکا از نیافتن مقصر حمله مرگبار به بالگرد آمریکایی در افغانستان، ایران را به کشتن 38 نظامی آمریکایی کشته شده در حمله به این بالگرد متهم کرد.

در حالی که تحقیقات در خصوص حمله ی مرگبار به یک بالگرد آمریکایی در افغانستان، که منجر به کشته شدن 38 نفر از نیروهای آمریکایی و افغانی شد، همچنان ادامه دارد، فقدان اطلاعات باعث شده است که برخی از صاحبنظران جناح راست انگشت اتهام خود را به سمت ایران نشانه بگیرند. به تازگی ، جان کینگ از سی ان ان با فرانسیس تاونسند (Frances Townsend)، مشاور امنیت داخلی سابق جورج دبلیو بوش ، و براد ثور (Brad Thor) ، رمان نویس آمریکایی، مصاحبه نمود.

فرانسیس تانسند، مشاور امنیت داخلی سابق جورج دبلیو بوش 

براد ثور، رمان نویس

براد ثور به سرعت چنین نتیجه گیری کرد که ایران مسئول این حمله بوده، و باعث شد تا جان کینگ به این نکته اشاره کند که محل سقوط هلی کوپتر - در جنوب غربی کابل – به پاکستان نسبت به ایران بسیار نزدیک است. اما این گفته نیز مانع از اظهارات تاونسند، در اشاره به فرضیات بی اساس تام کلنسی در مورد دخالت ایران در این حادثه نشد.

براد ثور نیز پیش دستی نموده و گفتگو را به سمت ایران کشاند :

به متن این گفتگو دقت کنید:

براد ثور: دولت افغانستان کاملا فاسد بوده و مملو از جاسوسان ایرانی است. [...]

کینگ: من اهمیت رابطه با ایران را نادیده نمی گیرم، اما به نظر من ، بر اساس تاریخ و به نظر مردم، این مسئله مربوط به پاکستان بوده، و الزاما در مورد ایران نمی باشد، درست است؟

تاونسند : درست است جان، اما به استثناء نکته ای که برد به آن اشاره کرد، دخالت و پشتیبانی فزاینده ایران در افغانستان کاملا مشهود است. در ضمن، آنها آشوب طلبانی هستند که بانفوذ به افغانستان در صدد تضعیف تلاش های ایالات متحده هستند. می دانید ، ایرانیان هیچ گاه با کسی رو در رو نمی شوند آنها اغلب از طریق عاملین خود کار می کنند و از این طریق نفوذ کرده و باعث ایجاد مشکلاتی برای آمریکایی ها و نیروهای آمریکایی در سراسر جهان می شوند. ما آن را در عراق دیدیم، برای همه هم این قابل قبول می باشد؛ بالاخره آنها همسایه عراق هستند، اما در جاهای دیگری نظیر افغانستان نیز ما شاهد آن هستیم.

ثور: تجزیه و تحلیل فرانسیس همیشه دقیق است. برای همین من از تماشای برنامه هایش لذت می برم. من می خواهم کلمه جدیدی به این بحث اضافه کنم، شاید بتوانیم چیزی که باعث سقوط ان هلیکوپتر شد را ایرام (IRAM مخفف لغات Iranian Missile به معنی موشک ایرانی) بنامیم، یک خمپاره راکت دار دستی.

ما برای اولین بار تجهیزات را در جریان شیعیان عراق دیدیم که در همه جا رد پای ایرانیان نیز دیده می شد. به همین دلیل من خیلی نگران هستم. در ارتش به آنها " تجهیزات انفجاری دستی پرنده" گفته می شود. ما هیچ مدرکی در مورد اینکه چه چیزی باعث سقوط این هلی کوپتر شده است نداریم، و این حقیقت که ایرانیان نه تنها در دولت افغانستان کاملا نفوذ کرده اند، بلکه از پشتیبانی افراد محلی در حوزه ی پایگاه های عملیاتی ما و در سراسر افغانستان نیز برخوردار هستند مرا متعجب می نماید. افراد طالبان توانمند هستند، اما آنها نفراتی بیش نبوده و قادر به انجام چنین کاری نیستند. من واقعا فکر می کنم که در این کار هم ردپایی از همکاری های ایران با آنها وجود دارد.

******

گفتنی است، با جستجو در پایگاه های خبری مشخص می شود که در مورد "ایران و افغانستان و هلیکوپتر" هیچ خبر و سندی مربوط به دخالت ایران در این حمله وجود ندارد. به نظر می رسد که ثور و تاونسند در حال حاضر تنها صاحبنظران "تئوری دیو ایرانی" در مورد بدترین روز تلفات نیروهای ایالات متحده در افغانستان هستند که به خوبی از ظرفیت ایجاد شده در پروژه ایران هراسی بهره می برند و این اتهام، تنها زاییده ذهن قصه پرداز این دو کارشناس سی ان ان است!

 

فرقه انحرافی عرفان حلقه از ظهور تا سقوط 

این فرقه‌ چارچوب مشخصی ندارد. چارچوب طاهری است و تنها جاذبه آن به دروغ مسئله "شفاء" است. البته مسئله خارج کردن جن از کالبد بدن که متأسفانه در سراسر کشور نیز رایج شده، از دیگر جاذبه های این فرقه است. وقتی در اواسط دهه هفتاد شمسی، شخصی ناشناس مدعی فرادرمانی شد، کمتر کسی به او توجهی نشان داد. همین موجب شد تا وی کمی بعدتر، مدعی راه اندازی گونه ای عرفان شود که این روزها با نام "حلقه" یا کیهانی می شناسیم. موسس این فرقه شخصی بنام"محمدعلی طاهری" است که بهره ای از اطلاعات دینی نداشته و با کمک چند خانم، که برخی از آنها مطالعات عرفانی و قرآنی داشته اند توانست این فرقه را گسترش دهد.

شروع فعالیت وی از سال 1383 بود که بعدها تلاش نمود در پوشش یک موسسه فعالیت خود را ادامه دهد. رییس این فرقه در سال 1385 مجوز یک سازمان مردم نهاد را کسب نمود که به دلیل تخلفات گسترده، مجوز وی تمدید نگردید و تاکنون بدون هیچ گونه مجوزی در قالب یک فرقه انحرافی در حال تبلیغ و جذب نیرو می باشد.
علیرغم اینکه هیچ گونه مجوز آموزشی برای آقای طاهری صادر نشده بود؛ ولی کلاسهای گسترده ای را در تهران و چند شهر کشور فعال نمود که در برخی از این کلاسهای تا 300 هزار تومان برای 6 دوره کوتاه مدت آموزشی دریافت می کرد و از این طریق میلیون ها تومان ثروت نامشروع و غیر قانونی کسب نمود.

محمدعلی طاهری؛ مردی با گذشته‌ای در غبار
طاهری که چند صباحی خود را در مقام رهبری مذهبی (!) می دید، گذشته ای نا مشخص و غبار آلود دارد. از وی اطلاع چندانی در دست نیست و همین بر دامنه ابهامات و شبهات می افزاید. نباید فراموش کرد خود نیز با سکوتش و عدم پاسخگویی، بر گرمای این اتفاق می دمد. تا کنون، دلیل عدم وضوح و شفافیت در این باره مشخص نشده است.
می توانید هر گمانی را در این باره، متصور باشید. آنچه درباره وی قطعی است، عضویت در گروه "چریک فدائی خلق" است. اگرچه وی در رتبه گردانندگان یا سران این جریان نبوده؛ اما مدتی در آن فعال بوده است.
برخی کارشناسان معتقدند، ریشه برخی باورهای وی را می توان در این سال ها و روزها جست. وجود تفکرات الحادی و دهری فرقه هرمی حلقه را می توان در این دوران دانست که سرکرده آن، تاثیرات فراوانی از مارکسیسم و تجربه گرایی الحادی پذیرفته است. در حقیقت، اساس تفکر وی را می توان در این برهه دانست که بعدها، بسط یافته و از طریق یارانش در شورای مرکزی، ظاهری اسلامی هم یافته است.
نکته قابل توجه این است که به غیر از این مورد که وی در قبال آن سکوت داشته و هرگز درباره آن صحبتی نکرده، باقی زندگی وی نیز در ابهام است. مشخص نیست فعالیت وی پیش از انقلاب اسلامی و بعد از آن به چه شکل بوده است. البته، مدعی است در دوره ای، اختراعاتی نیز داشته که در صحت و سقم آن، تردیدهایی وارد است؛ اما صحت فرضی آن هم دخلی به موضوع این فرقه ندارد چرا که عمدتا، مباحث فنی بوده است.

ادعاهای طاهری درباره مدارک علمی
 
این ابهامات و غبارآلودگی هنگام بیشتر می شود که بدانیم طاهری اساساً تحصیلات مشخصی ندارد. اگرچه مریدان و یاران طاهری، وی را مهندس خطاب می کنند؛ اما معلوم نیست در کدام دانشگاه تحصیل کرده است.
برخی بر این باورند که حتی موفق به گذراندن دوره دیپلم هم نشده و فقط مدعی تحصیلات تکمیلی است. این در حالی است که گویا مدعی تحصیل در دانشگاهی در ترکیه شده است. طاهری عنوان داشته در حین تحصیل نیز به دلیل فعالیت های انقلابی (!)، از دانشگاه اخراج شده و به کشور بازگشته است.
 این موضوع در حالی از سوی وی مطرح شده که اساسا دانشگاهی که از آن نام برده، در آن دوران وجود خارجی نداشته است. از سوی دیگر، چگونه مبارزی است که اقدامات انقلابی وی در هیچ سند و سازمانی به ثبت نرسیده؛ مگر در یاد و خاطره خودش؟ تا کنون، هیچ مبارز ایرانی که در ترکیه حضور داشته، او را تایید نکرده است. هیچ رسانه ای هم در آن دوران نامی از وی و این اقداماتش ثبت نکرده است. البته، نباید از خاطر برد، در حالی از تحصیل و مبارزه در ترکیه می گوید که این کشور، بهشت جاسوسان صهیونیست به شمار رفته و بسیاری از جذب های این رژیم، در این کشور صورت می گیرد.
در زمینه علوم دینی نیز با وجود مدعیات عجیب و عمدتا غیر الهی فرقه هرمی حلقه، طاهری در هیچ حوزه دینی و اسلامی تحصیل نکرده است. در حقیقت، ارتباط رسمی و جدی با نهادهای رسمی حوزوی و دینی نداشته است.
 مرقومات وی نیز نشان از این دارد که هیچگاه از محضر مراجع عظام یا اساتید مطرح حوزوی یا دانشگاهی بهره نبرده است. موضوعی که منجر به این شده تا برخی نزدیکانش، مدعیات وی را حاصل شهود و دریافت های ماورایی وی کنند. و تو بخوان حدیث مفصل از این مجمل!
 
سود هنگفت و درآمدهای میلیونی فرقه حلقه کیهانی
محمدعلی طاهری که در این سال ها کلاس های متعددی توسط وی و یارانش در نقاط مختلف کشور برگزار کرده، درآمدهای میلیونی و چه بسا، میلیاردی داشته که تا کنون معلوم نشده، دلیل دریافت آن وجوه چه بوده است. در حقیقت، زمینه دریافت چنین مبالغی از سوی مسترها (مربیان) و سایر اعضای این فرقه چه بوده است؟ نکته بعدی، این مبالغ در کجا هزینه شده است؟ تا کنون آمار و اسنادی ارائه نشده که چنین حجم قابل توجهی از سرمایه، در کجا خرج شده است.
 البته، برخی مواقع ادعا شده این مبالغ، صرف امور خیریه شده؛ اما صرفا در حد یک ادعا باقی مانده است. شاید بتوان پاسخ این پرسش را در منبع مالی خرید خانه وی در نقاط شمالی تهران یافت. یا تغییر اتومبیل همسر وی از پراید به ماسینی 50 میلیونی یا حساب های بانکی وی و سایر اعضای مرکزیت حلقه که این روزها، آنها نیز در سایه این شخص مانده اند.
 وقتی پاسخگویی وجود ندارد، هر چیزی امکان پذیر است! نباید فراموش کرد که فهم درست این فرقه هرمی، بدون اشخاصی چون ویدا پیرزاده، خانم بهارزاده، مهدیه کسایی زاده، پدرام سعیدی، شهناز نیرومنش و ...، کاری نادرست است چرا که اینها هستند که طاهری را تغذیه فکری می کنند. این واقعیتی است که سرکرده حلقه هرگز به صورت منفرد در مناظره ها شرکت نمی کند چرا که قلت سواد و دانشش موجب می شود تا نتواند برابر پرسشگران، تاب پاسخگویی داشته باشد. بگذریم که وی در این اواخر، حتی در مناظران هم حضور نمی یافت و از زیر بار آن شانه خالی می کرد.
 در این بین، دریافت مدارکی چون دکترای افتخاری از سوی برخی مراکز در انگلیس و ارمنستان نیز جای تعجب دارد. ابهام اول در معتبر بودن مراکز صادرکننده این مدارک است. اینکه آیا موسساتی بین المللی و مورد تایید وزارت علوم بودند یا مانند صدها مرکز تولیدکننده مدارک غیرمعتبر هستند که این روزها در تمام دنیا رشدی قارچ گونه دارند.
 از سوی دیگر، چه دلیلی موجب توجه این مراکز غربی، به خصوص انگلیسی، به طاهری شده است؟ پاسخ این پرسش ها هم در نوع خود، راهگشا است.از سوی دیگر، به دلیل نداشتن تحصیلات مشخص علمی توسط طاهری، توصیه مکرر نهادهای مختلف به وی برای دریافت مجوز قانونی برای فعالیت نیز بی ثمر بوده است. معلوم نیست به چه دلیل، وی و همراهانش اقدامی در جهت دریافت مجوز از وزارت بهداشت نداشته اند.
به هر حال، فرادرمانی مورد ادعای وی باید در چهارچوب بحثی علمی قابل اثبات باشد. همین اجتناب و تاکید بر فعالیت غیرقانونی است که بر دامنه شبهات درباره اقدامات وی می افزاید.

مهمترین انحرافات و فحشا در فرقه حلقه
یکی از اصول عرفان کیهانی یا حلقه جواز عدم اعتقاد به هیچ دین و مکتبی است، یعنی فرد صرف نظر از هرگونه اعتقاد حتی عدم اعتقاد و ایمان به خدای واحد می تواند از شبکه شعور الهی استفاده کند. این اصل که بارها در کتاب انسان از منظر دیگر رئیس فرقه عرفان کیهانی آورده شده است برای جذب جوانان و افراد دین گریز است؛ به عبارت روشنتر این راه میانبری است که فرد حتی بدون انجام واجبات به وصال خدای می رساند و او را از لطف خدا سرشار می کند امّا این خدای عرفان کیهانی نه آن خدای است که ما می پرستیم بلکه خدایی است که نه محرم نا محرم دارد، نه ایمان به امام و پیامبر و نه دین و مذهب.
در واقع میانبر آقای محمدعلی طاهری میانبری است بسوی پرتگاه مرگ، مرگ معنوی که به مخاطبش یقین می رساند که وجوب واجبات برای هزاره حاضر قدیمی است و کهنه پس مخاطبش را ناگزیر می سازد تا با درک این مطلب برای خود و اجبات دیگری را مانند شفای دیگر مریضان، نشستن چندین ساعته به صورت ریلکسیشن، قرار گرفتن در هرم جمع مرید و.. را برای خود واجب کند مهمترین اشکال و انحراف این فرقه مبارزه آرام و اصطلاحا زیر پوستی با دین،و اعتقادات مردم است.غیر وحیانی دانستن قران، اهانت به رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله با عنوان تناقض گویی ،غیر معصوم خواندن ائمه اطهار صلوات الله علیهم، شرک دانشتن زیارت قبور ائمه اطهار، تمسخر رجعت و مهدویت، تمجید از شیطان رجیم و موحد خواندن این ملعون رجیم، ادعای خروج جن از درون مردم، ترویج زیرکانه تناسخ، نفی برخی از مسلمات مانند ادعای وجود نداشتن حضرت عزرائیل ،لمس و تماس غیر شرعی با بدن زنان نامحرم به بهانه درمان عرفانی و دهه ها انحراف دیگر.
همچنین فرقه حلقه ابزاری است برای براندازی نرم جمهوری اسلامی. حمایت همه‌جانبه غربی‌ها از محمدعلی طاهری و سفرهای او به کشورهای اروپایی و برگزاری جلسات مختلف مسئله ای است که یک فرد معمولی نمی‌تواند آنها را انجام دهد. شیوه کار غربی‌ها در ایران جزیره جزیره‌ای است. در ایران کار می‌کنند بعد یک فرد را لیدر قرار می‌دهند تا بتوانند جنگ فرقه‌ای در کشور ایجاد کنند. سپس این افراد که عموماً سوابق نامعلومی دارند در یک دوره وارد کار می‌شوند. سابقه طاهری و همسرش به چریک‌های فدایی برمی گردد. بعد خبری از او نبود. خودش می‌گوید در ترکیه درس می‌خوانده است ولی وقتی بررسی می‌شود می‌بینیم که این سال تحصیلی وی با سال تأسیس دانشگاه هماهنگ نیست. کار این فرقه‌ها مبارزه با آموزه‌های دینی است.
طاهری به صورت عمد اول قرآن را زیر سؤال می‌برد اعتقاد دارد قرآن ناقص است و نوشته پیامبر است بعد با اعضاء شبکه که هرمی است طرح می‌کنند که باید ناقص بودن قرآن را در جامعه بنشانیم تا بتوانیم حرف‌های خود را اثبات کنیم. مرحله بعدی زیر سؤال بردن ائمه است، چون ستون تشیّع است؛ لذا سعی می‌کند آن را بکوبد در سخنانش زیارت ائمه را شرکت می‌داند. زیارت قبور را کثرت‌گرایی می‌داند. مهدویت را می‌کوبد. امام زمان(عج) را مسخره می‌کند و می‌گوید منجی عقل است. بعد جایگزین برای عقل می‌گذارد که جایگزین خودش است.
فرقه حلقه به دنبال زدن چهارچوب‌های اصلی دین ماست. کسانی که وارد این فرقه شدند بی‌موالات شدند. دختران مذهبی که وارد این فرقه‌ها شدند الان حجاب ندارند. برخی از بچه ‌مذهبی‌ها که از شاگردان برخی عرفا بوده‌اند وقتی وارداین فرقه شدند کم‌کم منحرف شدند. اندیشه‌های طاهری اندیشه‌های التقاطی برگرفته از مسیحیت است. مطلب دیگر اینکه این فرقه‌ چارچوب مشخصی ندارد. چارچوب طاهری است و تنها جاذبه آن به دروغ مسئله "شفاء" است. البته مسئله خارج کردن جن از کالبد بدن که متأسفانه در سراسر کشور نیز رایج شده، از دیگر جاذبه های این فرقه است.

مبنای تفکرات و آموزه های عرفان حلقه
مبنای عرفان حلقه را مباحث ماتریالیستی و دیالکتیکی تشکیل می دهد و براساس ادعای سرکرده این فرقه هیچ فردی نمی تواند به خدای واقعی از طریق معصومین(ع) و قرآن دست یابد. مبنای تضاد دیالکتیکی از اصلی ترین مبانی این دیدگاه بوده و هر آن چه وجود دارد قطعاً در درون خود ضد خود را نیز پرورش داده و با کمک شناسایی ضد یک چیز می توان اصل آن را شناسایی کرد. بر همین مبنا شعور و ضد شعور، ماده و ضد ماده، آگاهی و ضد آگاهی ، عرفان و ضد عرفان و .... این گونه شناخته می شود.
این فرقه انحرافی شبه عرفانی، عرفان را دنیایی بدون ابزار معرفی می کند و با تامل در این نکته می توان دریافت که نظریات ماتریالیستی عمق پیچیده ای در این فرقه دارد. نکته دیگر اینکه دیدگاه های کابالیستی نیز در لابه لای تعاریف دیالکتیکی این شبه عرفان وجود دارد. سرکرده 54 ساله این فرقه مدعی است که آن چه می گوید را در دوران جوانی و از طریق کائنات و جهان هستی دریافت کرده و در این باره از هیچ فردی نکته ای نیاموخته و کتابی نیز در این باره نخوانده است.
وی می کوشد این گونه القا کند که آن چه تاکنون مطرح کرده از طریق وحی و الهاماتی از مرکز هوشمند جهان کسب کرده است. وی در گفتار و نوشتار خود این هوشمندی را گاهی روح القدس، گاهی یدالله و گاهی روح آلامین و پاره ای از مواقع خدا معرفی می کند. براساس اخبار و اسناد به دست آمده سرکرده فرقه انحرافی «عرفان کیهانی » در مباحث کمیته عرفان علاوه بر این که شیطان را تطهیر می کند، می کوشید شبهاتی را نسبت به تلاش های انبیا در اذهان ایجاد کند.
سرکرده فرقه انحرافی «عرفان کیهانی » همچنین با ادعای دارا بودن نگاه فرادرمانی مدعی بود که ویروس های شبکه منفی در افراد جن زده را خارج می کند. طاهری "عرفان کیهانی" تعریفی ویژه از بهشت و جهنم و ملکوت ارائه می کرد که با دیدگاه کابالیستی کاملا انطباق دارد. البته از منظری دیگیر می توان گفت،‌ وجود محمدعلی طاهری به عنوان سر سلسله این گروه هرمی، همان وجود مرشد در تصوف است و دقیقاً با همان قدرت دیکتاتوری به طوری که حتی گرفتن لایه دفاعی از شبکه شعور کیهانی (خدا) با اجازه او انجام می گیرد و فردی که این لایه را تحویل می گیرید سوگند نامه ای را به سر سلسله می دهد تا او لایه دفاعی و شفابخش را به فرد مرید تفویض کند. از سوی دیگر هرگونه تعّدی از دستورات سرسلسله و مرشد این گروه انحرافی موجب فعالیت هورمونهای دورن ریز می شود که نتیجاً فرد نافرمان را تهدید به مرگ و نقض عضو می کنند!(نوار ضبط شده مکالمه مستر ب.س در تبریز با یکی از مریدان و تهدید به مرگ آن فرد توسط غدد و هورمونهای درون و برون ریز در نزد نگارنده موجود می باشد!)
 
رهبر فرقه کیهانی: از 10 آبان 1357 به من الهام می شود!
مطلب زیر گزیده ای از ادعای رهبر فرقه ضاله "عرفان کیهانی" می باشد.
این فرد در ادعایی تامل برانگیز مدعی شده بیش از 30 سال است که به او الهامی از قبیل وحی های پیامبران می شود. «...عامل ایجاد این رشته، مواجه شدن اینجانب (بنیانگذار فرادرمانی و سایمنتولوژی) با وقایع و حقایق هستی است که از دوران طفولیت به شدت توجه مرا به خود جلب می کرد؛ تفکر نسبت به این که "از کجا آمده ایم؟ چرا آمده ایم؟ به کجا می رویم؟ خالق کیست؟ چرا خلق کرده است؟ نتیجه ی این خلقت چیست؟ انسان کیست؟ راه های نزدیکی و شناخت او چیست؟ توان بالقوه ی او چگونه فعال می شود؟ زندگی و مرگ چیست؟ و ...". یعنی، اشتیاقی بیش از حد برای فهم جهان هستی و پی بردن به رمز و راز خلقت داشتم؛ به طوری که این افکار لحظه ای مرا رها نمی کرد. تا این که در دهم آبان سال 1357 به یکباره با الهام ها و دریافت های ذهنی ای روبرو شدم که به دنبال آن زوایایی از هستی و انسان بر من آشکار شد و در نتیجه ی آن به این آگاهی رسیدم که بر جهان هستی، شعور و هوشمندی عظیمی حاکم است. این هوشمندی همانند یک «اینترنت کیهانی» همه ی اجزا و زیر مجموعه ی خود را تحت پوشش هوشمندانه ای قرار داده است. این آگاهی نه تنها در برگیرنده ی موضوعات نظری بود، بلکه اطلاعات کاربردی و دستورالعمل استفاده و بهره برداری عملی از آن را نیز شامل می شد و نحوه ی استفاده از چنین اینترنتی، دستمایه ی بنیانگذاری طب های مکمل ایرانی (فرادرمانی و سایمنتولوژی) و چند رشته دیگر گردید.»
 
تجربه ای از عرفان کیهانی
قرآن و کتاب دعا و نام اهل بیت را از خانه تان دور کنید
مدتی پیش یکی از دوستان قدیمی که خانواده اش هم در عرصه سیاست شهره بود و هم به کسوت تدین و تقید دینی آراسته، به خانه مان آمده بود. مادرم شروع کرد از برخی دردهای جسمانی گفتن و اینکه به متخصصان فراوانی مراجعه کرده است. دوست مهمانمان ناگهان گفت که شاگرد نزدیک استادی است به نام " محمدعلی طاهری" که دوای همه دردهای انسان را می شناسد. گفت که می تواند با مکتب عرفان کیهانی اش، دردهای هر فرد را آن هم از راه دور شفا بخشد. دوست قدیمی خانوادگی ما انگارحسب رسالتی که داشت خواست که عزم کرده تا مشکلات جسمانی مادرمان را برطرف نماید. بعد گفت که می رود تا از استادش برای ارتباط با علم کیهانی و مداوای عرفانی اجازه بگیرد. مدتی بعد دوباره به منزل مان آمد و گفت که تلاش کرده اما ارتباط کیهانی با خانه ما برقرار نمی شود! پرسیدیم چرا؟ گفت دو دلیل دارد.
یکی اینکه مادر ما معلم قران است و اهل دعا. پس اول باید هرچه کتاب دعا و قرآن داریم از خانه خارج کنیم و دیگر این کتاب قرآن عربی را کناربگذاریم و به صوت قرآن هم گوش ندهیم. دلیل هم آورد و گفت: " این کتاب عربی متعلق به عرب است و خداوند متعلق به همه انسانهاست. ما ایرانی هستیم و باید مستقیم با خدا ارتباط برقرار کنیم و این ارتباط نیازی به هرچه از جنس کاغذ و کتاب و کلمه است ندارد" ! بعد گفت :" در مکتب عرفانی ایشان و استادشان - طاهری- حلقه دل انسان مهم است و خدای انسان. نه کاغذ و کتاب و با کمال جسارت پیشنهاد داد که ترجیحا هرچه قرآن و کتاب دعا داریم در حیاط بسوزانیم. پرسیدیم شرط دیگر این ارتباط عرفانی چیست؟
به چند تابلوی نصب شده در محیط خانه اشاره کرد که همه نام اهل بیت عصمت و طهارت بر آن نوشته شده بودند و گفت: " دوم اینکه این تابلوها را از خانه تان دور کنید. این نام های عربی و قهرمانان عربی هستند که 1400 سال پیش عرب ساخته و مانع ایجاد حلقه ارتباطی انسان با خدا هستند و ...." بعد قرار شد ما اگر می خواهیم عضو جلسات عرفان حلقه انها شویم ، هر دوره ای 50 هزار تومان هزینه بپردازیم و جمعه صبح ها به خانه آنها در سعادت آباد تهران برویم تا با مکتب استاد محمد علی طاهری آشنا شویم. مادر ما که از گفته های آن دختر گرامی که ریشه در خانواده ای مذهبی و سیاسی هم داشت متعجب شده بود، نمی دانست چه بگوید.
 
 
 

درخواست مادر شهرزاد میرقلی‌خان برای کمک

مادر شهرزاد میرقلی‌خان زن ایرانی زندانی در آمریکا خواستار دیدار و گفت‌وگو با رئیس جمهور شد. "بلقیس روشن" مادر شهرزاد میرقلی‌خان زن ایرانی زندانی در آمریکا در گفت‌وگو با خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس، از درخواست خود برای دیدار و گفت‌وگو با محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور کشورمان سخن گفت. وی ضمن قدردانی از پیگیری‌های مقامات کشورمان در خصوص بهبود وضعیت شهرزاد میرقلی‌خان، ابراز امیدواری کرد که این ملاقات هر چه سریع‌تر انجام شود.

مادر شهرزاد بار دیگر از مقامات کشورمان خواست که به پیگیری‌های خود برای آزادی هر چه سریع‌تر شهرزاد میرقلی‌خان ادامه دهند. در پی پیگیری‌های انجام شده بالاخره دولت آمریکا برای مادر، دو فرزند و خواهر شهرزاد برای سفر به آمریکا و ملاقات با وی روادید 3 ماهه صادر کرد که در حدود یک ماه از صدور روادید می‌گذرد و مادر، فرزندان و خواهر شهرزاد 2 ماه بیشتر فرصت برای این سفر ندارند.

روشن با اشاره به مشکلات مالی که پس از زندانی شدن شهرزاد برای خانواده‌اش به وجود آمده، خواستار مساعدت دولت برای تأمین هزینه‌های این سفر شد. مادر شهرزاد گفت که به دلیل مشکل در پرداخت هزینه سنگین این سفر، بلیطی که برای این سفر رزرو کرده بود کنسل شده و هنوز موفق به رزرو بلیط مجدد نشده است.

شهرزاد میرقلی‌خان به اتهام واهی خرید تجهیزات دوگانه به همراه همسرش در اتریش دستگیر شد و با گذراندن دوران محکومیت و تبرئه توسط دادگاه این کشور، به ایران بازگشت. اما در سفری به قبرس در سال 1386 توسط مأموران این کشور دستگیر و به درخواست آمریکا به این کشور منتقل و در اقدامی غیرانسانی و غیرحقوقی به 5 سال حبس در آمریکا محکوم شد.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط آنتی منافق 90/5/24:: 3:23 عصر     |     () نظر

چرا حالا موسوی و کروبی و خاتمی بیانیه نمی دهند؟  

اگر بدن? اصلی شورشیان بریتانیا را اکثریتی مستضعف بدانیم که برای احقاق حق‌شان تلاش می‌کنند و خون می‌دهند و قصد آنرا دارند تا این حق به محاق رفته را از لای دست‌های معدودی اشراف از قضا حکومتی بیرون بیاورند، افرادی که در ماجرای فتن? 88 گمراه آقایون خواص شدند را مشتی اشراف برج‌عاج نشین تشکیل می‌داد که علیه خواست اکثریتی مستضعف قد علم کردند و تنها نیت‌شان تداوم استیلای خویش بر مردم کوخ‌نشینی بود که برای یکبار، به ایشان "نه بزرگ" گفت و بس. 

بولتن نیوز: چند روزی می‌شود که شعله‌های خشم مردم طبقات پایین جامع? انگلستان، خواب راحت را از چشم سیاستمداران عیاش این مملکت گرفته است. ماجرایی که جرق? آن چند ماه پیش زده شد ولی این روزها با قتل جوان سیاه‌پوست انگلیسی دوباره شعله‌ور شده و می‌رود تا مناسبات حاکم در بین دولت و مردم این کشور را به شکل دیگری درآورد. 

آنچه در این روزها می‌بینیم، شورش تعداد زیادی از مردم دهک‌های پایین انگلستان است که علیه شکاف طبقاتی موجود و بخصوص تبعیض نژادی همیشگی در این کشور به خیابان‌ها ریخته‌اند و خواستار تغییر اساسی در وضعیت موجود هستند. اما عمق فجایع انسانی رخ داده در این کشور آنقدر زیاد است و ناامیدی عمومی از نبود یک سره سوزن درد مردم در بین مسئولین آنچنان فراگیر شده که مردم را از اصلاحات و رجوع به مکانیزم‌های قانونی قضاوت در این کشور سرخورده نموده و تنها راه موجود برای برون‌رفت مردم از بدبختی‌های موجود را تغییر اساسی در شرایط کنونی انگلستان قرار داده است. 

معلوم است که وقتی در اوج این شورش، دیوید کامرون نخست وزیر این کشور به تعطیلات رفته و بعد از چند روز وخیم شدن اوضاع به انگلیس برمی‌گردد، نباید هم مردم این سرزمین به مسئولین آن امیدوار باشند. تازه بعد از آمدن هم کلی تحقیر و تهدید و ارعاب که این‌ها یک عده ارازل و اوباشند و مردم نیستند و ما عرصه را بر ایشان تنگ‌تر خواهیم کرد و سرکوب بیشتری را در دستور کار قرار خواهیم داد. این روزها هم که به خان? مردم می‌روند و از رایانه تا بالش زیر سر مردم معترض را مورد تجسس قرار می‌دهند.

بدیهی است در این شرایط مردم انگلیس هیچ وقعی به مسئولین‌شان نخواهند نهاد و تنها راه رهایی خویش و مملکت‌شان را از بلای دولت کامرون، قیام و شورش می‌دانند. شورشی متفاوت از جنس غائل? سال 88 در ایران. فتنه‌ای که پشت پرده‌اش هم? استکبارگران دنیا بودند از جمله همین انگلستان و این در حالی است که شورش مردم این کشور علیه دولت کامرون تنها پشت پرده‌اش، فقر و بدبختی مردم است. اما رأس فتن? دو سال پیش، قدرت‌طلبان و اشرافی قرار داشتند که چون عموم مردم به ایشان اعتماد نکردند و خود را از مسابق? قدرت عقب افتاده می‌دانستند، زمین و زمان را به هم دوختند تا بگویند ما هم سهمی از قدرت داریم. اما رأس قیام مردم تنگ‌دست انگلستان، عده‌ای فقیر و محروم قرار گرفته که نه ادعای استادی اخلاق دارند و نه سودای قدرت. 

اگر بدن? اصلی شورشیان بریتانیا را اکثریتی مستضعف بدانیم که برای احقاق حق‌شان تلاش می‌کنند و خون می‌دهند و قصد آنرا دارند تا این حق به محاق رفته را از لای دست‌های معدودی اشراف از قضا حکومتی بیرون بیاورند، افرادی که در ماجرای فتن? 88 گمراه آقایون خواص شدند را مشتی اشراف برج‌عاج نشین تشکیل می‌داد که علیه خواست اکثریتی مستضعف قد علم کردند و تنها نیت‌شان تداوم استیلای خویش بر مردم کوخ‌نشینی بود که برای یکبار، به ایشان "نه بزرگ" گفت و بس..

قیام اشراف علیه مردم در ایران و بالعکس، قیام مردم علیه اشراف در انگلستان! عجیب، اما واقعی و از آن عجیب‌تر و واقعی‌تر، زیرپا گذاشتن آن همه ادعا دربار? حقوق بشر و کرامت انسانی است که در جریان فتن? 88 گوش عالم و آدم را کر کردند که در ایران حمام خون به راه افتاده، اما این روزها می‌بینیم که به راحتی اسب و سگ پلیس، جوان مردم را جلوی انظار عمومی تکه‌تکه و زیر پا له می‌کند و نه کک آن همه سازمان و کنوانسیون حقوق بشر می‌سوزد و نه از امثال شیرین عبادی ها خبری است تا داد آن همه زن محروم انگلیسی را بگیرد و بعد از آن هم جایزه پشت جایزه.

سایت‌های منتصب به فتنه نیز تنها خبر خارجی‌شان را منحصر به سوریه کرده‌اند آن هم با کلی سانسور و جعل خبر و دریغ از پخش حقیقتی از سودان و مصر و لیبی و این روزها انگلستان. اگر مسلمانان کشورهای عربی از نگاه نژادپرستان? ایشان آدم به حساب نمی‌آیند، چشم آبی‌های انگلیسی که تا دیروز برادر خطاب می‌شدند چرا امروز به فراموشی سپرده شده‌اند و کسی از طرف فتنه‌گران سراغی از ایشان نمی‌گیرد؟ 

  

یاد بیانیه‌های پی‌درپی و بی‌تأثیر موسوی و کروبی افتادم که به خیال در دست داشتن اوضاع، به مردم جهت می‌دادند و کارشان به جایی رسیده بود که خود را رهبر انقلاب‌های بی‌سر مصر و یمن تلقی می کردند. هرچند این روزها دیگر از آن سریال خنده خبری نیست، اما برایم سوالی بوجود آمد و آن اینکه اگر امروز باز هم موسوی می‌توانست بیانیه بدهد، برای قیام طبق? فرودست جامع? انگلیس علیه اشراف ایشان بیانیه می‌داد یا به یاد پشتوان? محدود اجتماعی‌اش می‌افتاد و نمک‌دان اشرافیت را نمی‌شکست؟

هم در قرآن آمده و هم در بیانیات معمار کبیر انقلاب اسلامی‌ست که آینده از آن پابرهنگان و مستضعفان است. این مستضعف یکبار در میان خون و خاک ایران زمین است و یکبار در میان قحطی زدگان سومالی. شاید برای خیلی‌ها عجیب باشد، اما این پابرهنگانی که امام خمینی (ره) ایشان را به وحدت تشویق می‌کند، در انگلیس هم یافت می‌شود. ما مسلمان‌ها، برادران مستضعفی داریم که سال‌ها در پشت استکبار دولت انگلیس پنهان مانده بودند و شاید ما حساب این دو را یکی می‌دانستیم. اما امروز معلوم شد که در قلب اروپا نیز هم دردهای بسیارند، کسانی که آینده از آن ایشان است. انشاءالله.

سیدمجتبی نعیمی

 

 

آغاز برائت خاتمی از موسوی و کروبی

**رفتاری که اصلاح طلبان در انتخابات ششمین دوره مجلس با آقای هاشمی رفسنجانی انجام دادند هنوز از اذهان فراموش نشده است و رفتارهای سوء ی که با هاشمی شد بدترین نوع رفتار با یک شخصیت سیاسی بود لذا به همین دلیل به نظر می رسد اظهار تمایل به هاشمی از سوی برخی از اصلاح طلبان یکی از تاکتیک های است که در برخی مواقع از طرف بعضی از اصلاح طلبان انجام می شود.

دبیر کل حزب موتلفه اسلامی در مورد شرط گذاری اصلاح طلبان برای ورود به عرصه انتخابات، موانع ورود خاتمی ‌به عرصه رقابت های سیاسی ،‌تغییر تاکتیک اصلاح طلبان زیر چتر هاشمی رفسنجانی ،‌وضعیت خانه احزاب و راههای جلوگیری از سهم خواهی اصولگرایان به بیان دیدگاههای خود پرداخت.

حسن حبیبی به عنوان دبیر کل حزب موتلفه اسلامی پاسخگوی سوالات خبرنگار باشگاه خبرنگاران بود. حاصل این گفتگو را می خوانیم؛

-آقای حبیبی شرط گذاری اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو را در چه راستایی ارزیابی می کنید؟

 *اصلاح طلبان بجای شرط گذاری گذشته ی خود را اصلاح کنند

**من معتقدم هیچ جناح و حزب سیاسی برای ورود به انتخابات حق شرط گذاشتن به نظام را ندارد و تعیین تکلیف یک تشکل سیاسی برای شورای نگهبان غیر متعارف و غیر قابل قبول است. اصلاح طلبان بعد از اینکه توانستند و شهامت پیدا کردند بین خودشان و براندازان نظام یک پالایش ایجاد کرده و از براندازانی که به عنوان اصلاح طلب در فتنه سال 88 شرکت داشته اند برائت بجویند. خود به خود شرایط ورود به افتخارات را کسب می کنند. معتقدم آن دسته از اصلاح طلبانی که داخل نظام هستند وفاداری خودشان را به انقلاب قانون، و ولایت فقیه ثابت کرده و فصل الخطاب بودن ولی فقیه را قبول دارند، حق ورود به صحنه های انتخاباتی را دارند. و لذا اصلاح طلبان بهتر است بجای شرط گذاری برای نظام ، خدشه ها و لکه هایی که به اصلاح طلبی و اصلاح طلبان در فتنه 88 وارد شده را از خودشان بزدایند تا اینکه برای نظام شروط تعیین کنند.

-بعضی از اصلاح طلبان سعی دارند زیر چتر آقای هاشمی وارد عرصه انتخابات شوند شما این رفتار اصلاح طلبان را چگونه ارزیابی می کنید؟

 *اظهار تمایل به هاشمی تاکتیک اصلاح طلبان است

**رفتاری که اصلاح طلبان در انتخابات ششمین دوره مجلس با آقای هاشمی رفسنجانی انجام دادند هنوز از اذهان فراموش نشده است و رفتارهای سوء ی که با هاشمی شد بدترین نوع رفتار با یک شخصیت سیاسی بود لذا به همین دلیل به نظر می رسد اظهار تمایل به هاشمی از سوی برخی از اصلاح طلبان یکی از تاکتیک های است که در برخی مواقع از طرف بعضی از اصلاح طلبان انجام می شود.

-اخیرا شاهد تحرکات زیادی از سوی خاتمی برای انتخابات آتی و ترمیم چهره خود هستیم آیا اقدامات خاتمی و افزایش فعالیت های سیاسی و اجتماعی در آستانه انتخابات موجب بازگشت وی به عرصه سیاست خواهد شد؟

 *خاتمی در برخی جلسات عملکرد موسوی و کروبی را مردود قلمداد می کند

**من معتقدم تبری جستن خاتمی از سران فتنه 88 که تا به امروز به صورت علنی انجام نشده یک مانع مهم ورود وی به فعالیت های اثر گذار سیاسی است. هر چند ممکن است خاتمی در برخی جلسات آنطور که ما شنیدیم عملکرد آقایان موسوی و کروبی را مردود قلمداد  کند اما باید اعمال نظام براندازانه ای که توسط برخی از افراد به بهانه اصلاح طلبی از سال 88 به بعد انجام شده را محکوم کرده و نقاط سیاه اصلاح طلبی، من جمله خودشان را پاک کند.

خاتمی باید اعلام کند که مواضع فتنه گران سال 88 را قبول نداشته و با اعلام برائت از آنان شرایط بازگشت و حضور مجدد خود را در رقابت های سیاسی فراهم سازد.

-با توجه به اینکه پرونده کمیته 15 نفره(8+7) بسته شده به نظر شما ادامه فعالیت های احزاب باید حول چه محوری باشد تا بحث سهم خواهی احزاب تلقی نشود ؟

*اصولگرایان زیر چتر جامعتین باقی بمانند ، سهم خواهی ایجاد نمی شود

**معتقدم هیچ محوری متقن تر ، پایدارتر و مورد اطمینان تر از محوری که جامعتین در راس آنها هستند برای وحدت اصولگرایان وجود ندارد. این طور نیست که ما چند راه برای وحدت اصولگرایان داشته باشیم و یکی از آنها محوریت جامعتین باشد بلکه محوریت تنها جامعتین است که وحدت اصولگرایی را موجب می شود بنابر این هر تشکل و افرادی که مدعی اصولگرایی هستند یکی از علامت های صادق بودن آنها پایبندی به محوریت جامعتین است . من معتقدم فرزندان مسجد و محراب برای تقویت و تعمیق خودشان هیچ راه دومی جزء محوریت جامعتین نداشته لذا در انتخابات نهم هر حزب یا تشکلی آهنگی غیر از آهنگ جامعتین ساز کند نمی تواند مدعی پایبندی به وحدت اصولگرایان باشد.

-آیا در آستانه انتخابات برنامه ای برای فعال ساختن خانه احزاب در دستور کار احزاب وجود دارد؟ برای اینکه خانه احزاب بتواند رسالت خود را به نحوه احسن در زمان انتخابات انجام دهد چه کار باید کرد؟

 *خانه احزاب باید فراجناحی عمل کند

**من از ابتدا در جریان تشکیل خانه احزاب بودم و اصولا فلسفه تشکیل خانه احزاب این بود که احزاب مختلف کشور با سلیقه های مختلف بتوانند در یک مرکز تیمی حضور داشته و از کیان تحزب در  کشور حمایت کنند تا خانه احزاب محیطی برای تبادل افکار احزاب با اولویت مصالح عالی کشور باشد. ولی متاسفانه فعالیت این نهاد از مقطعی از حالت فراجناحی بیرون آمده و تبدیل به جناح شد.

 وی افزود: هر چند مقامات قانونی کشور در مورد قانونی بودن خانه احزاب ایراداتی دارند ولی با این شرایط توصیه می کنم تلاش کنند موانع قانونی موجود برداشته شده و یک خانه فراجناحی بوجود آید.

*ریاست خانه احزاب باید نماینده حزب قانونی کشور باشد

شرط فعال شدن مجدد خانه احزاب ،خارج شدن امور این تشکل سیاسی از دست اصلاح طلبانی است که پروانه فعالیت سیاسی آنان باطل شده است لذا رئیس خانه احزاب باید نماینده یکی از حزب های قانونی کشور باشد و این موضوع شرط فعال شدن این شکل سیاسی است. معتقد پیکپارچه شدن تفکرات در خانه احزاب نیستم ولی مطمئن ترین ملاک حضور احزاب و گروههای سیاسی در خانه احزاب قانونی بودن آنهاست . نباید خانه احزاب دست جناح خاصی ولو جناح من باشد و باید این ایرادات رفع شود.

-آقای حبیبی ساز و کار حزب موتلفه اسلامی برای انتخابات به چه صورتی خواهد بود؟

*پایبندی صادقانه حزب موتلفه به جبهه متحد اصولگرایی

**حزب موتلفه اسلامی پایبندی صادقانه و قطعی خود را به شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایی و به تعبیر دیگر کمیته 8+7 خواهد داشت.

معتقدم که مصلحت تمام احزاب تشکل ها، و شخصیت های اصولگرایی در پایبندی به همین شورای مرکزی است و امیدوارم همه تشکل ها و شخصیت های اصولگرا این پایبندی را در آینده که خیلی دور نیست داشته باشند تا در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی به رقابت با اصلاح طلبان که رقیب اصلی به شمار می رود بپردازیم.

 

خواهرزاده خاتمی: مردم از اینکه پول یارانه به آن‌ها داده می‌شود، ناراحت هستند!

رئیس فراکسیون اقلیت مجلس در گفتگو با روزنامه اعتماد، به نمایندگی از مردم ایران اعلام کرده که آنان از دریافت یارانه نقدی راضی نیستند. محمدرضا تابش در مصاحبه با این روزنامه که به تازگی از توقیف خارج شده، ضمن انتقاد شدید از اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها، پرداخت یارانه نقدی به مردم را "فروش نفت و اعطای پول آن به مردم" ارزیابی کرده است.

تابش تاکید کرد: «بند ناف 73 میلیون ایرانی را به دولت گره زدند. تمام کشور را یارانه بگیر کردند. کاش فقط پول هدفمند کردن یارانه‌ها را به مردم می‌دادند، سهم تولید را هم آوردند و خلاف قانون دارند بین مردم پخش می‌کنند تا مردم را برای مدتی کوتاه در این شرایط بد اقتصادی راضی نگه دارند؟ این راضی نگه داشتن به چه قیمتی است؟ سر همین ماجرای هدفمند کردن یارانه‌ها، ببینید چه طرح خوبی داشتیم و آنها با آن چه کار کردند؟ مثلا قرارمان این بود دست دولت از اقتصاد برچیده شود اما حالا ببینند چه کردند؟ یا نفت می‌فروشیم و پول آن را می‌آوریم به مردم می‌دهیم. مردم هم راضی نیستند که این طور با آنها رفتار شود.»

 

دعای حاج‌منصور برای منتشرکنندگان ویژه‌نامه ‌موهن

حاج منصور ارضی در سحرگاه شب گذشته به بی احترامی روزنامه ایران در خصوص چادر و حجاب واکنش نشان داد. ویژه‌نامه ی خاتون1 روزنامه ایران با رویکرد کاملاً تقلیل‌گرایانه در موضوع حجاب منتشر شده و در یکی از بخش‌های آن در گفت‌وگو با مهدی کلهر به چادر مشکی که پوشش زنان محجبه ایرانی است، توهین بی‌سابقه‌ای کرده است.

به خاطر همین موضوع سحر گاه گذشته حاج منصور ارضی در اوج روضه خود در مسجد ارک به همراه هزاران نفر که مشغول راز نیاز با معبود خود در اول ایام البیض ماه مبارک رمضان بودند دعایی به مضمون این که:

خداوندا مرگ کسانی را که در روزنامه ایران به چادر و حرمت آن که از حضرت زهرا(س) میباشد بی احترامی کردند، برسان. این بی احترامی که همه‌ی متدینین را ناراحت کرده است باید از سوی مقام قضایی پیگیری شود و با آن برخورد شود تا کسی از درون یا خارج دولت نتواند به ارزش‌های دینی و اعتقادی توهین کند.

 

تکذیب منافقانه رابطه فتنه‌گران با منافقین

سایت اصلی جریان فتنه سبز پس از 2 سال همکاری همه جانبه با سازمان تروریستی منافقین و استفاده از این سازمان در آشوب های خیابانی، علیه منافقین موضع گرفت!
 
سایت کلمه که توسط میرحسین موسوی راه اندازی شد و اکنون توسط فراریانی چون امیرارجمند، مزروعی و... برخی عناصر داخلی مدیریت می شود، برای رهایی سایه سنگین منافقین نوشت: در تاریخ معاصر ایران، هیچ حزب، سازمان و حتی هیچ فرقه ای به اندازه سازمان مجاهدین خلق در نزد ملت ایران بدنام نیست. هنوز ملت ایران، فراموش نکرده است که بهترین فرزندانش، توسط سازمان مجاهدین خلق به فجیع ترین شکل ممکن ترور شدند و به شهادت رسیدند و هنوز هزاران خانواده و فرزندان کسانی که توسط این سازمان ترور شده اند زنده و شاهد بر این جنایاتند. ملت ایران فراموش نمی کند که این سازمان در کنار صدام حسین، به جان و ناموس ایرانیان طمع کرد.
 
کلمه در آستانه بررسی خروج سازمان منافقین از فهرست گروههای تروریستی آمریکا می نویسد: سازمان مجاهدین خلق، «نماد خشونت و ترور» در ایران است و هر کشور و نهادی که از این سازمان حمایت کند، خود را در میان مردم ایران بدنام می کند و در اذهان تاریخی مردم ایران به دفاع از خشونت و خیانت مشهور می شود. دولتمردانی که فریب حمایت از این سازمان را می خورند تنها دیوار بی اعتمادی میان ملت ها را بالا می برند و خاطرات تلخ سیاست های ضدایرانی همچون کودتای 28 مرداد را در اذهان مردم زنده می کنند.
 
اکنون با این اعترافات بلندبالا جا دارد بپرسیم پس چرا همین سازمان خائن، آدم کش، مزدور صدام و آمریکا و منفور ملت ایران، بارها به طور علنی از فتنه سبز حمایت کرد و غیر از حمایت های لفظی، تمام بقایای خود را برای همراهی با فتنه گران در اغتشاشات خیابانی و تحرکات ضدانقلابی فراخواند که تعدادی از آنها در بحبوحه اغتشاش بازداشت شدند؟ چرا فتنه گران تا زمانی که دچار هزیمت کامل شدند یک کلمه علیه منافقین سخن نگفتند هیچ، که امثال اردشیر امیرارجمند ارتباط ارگانیک خود را با راس این سازمان حفظ کردند؟
 
از طرف دیگر باید پرسید چگونه است که دولت آمریکا هم از گروهک تروریستی منافقین حمایت می کند و درصدد است آنها را با وجود جنایت های بی شمار از فهرست گروههای تروریستی خارج کند و هم حمایت مشابهی را به طور گسترده از فتنه سبز انجام داد؟ آیا جز این است که هر دو سازمان در هم پوشانی با یکدیگر، در خدمت هجمه استکبار جهانی قرار داشتند و قرار بود هر یک بخشی از اردوگاه تهاجم استکبار را پر کنند؟! اگر سخن از عدم استقلال و مزدوری بیگانه است که مگر سران و گردانندگان فتنه کمتر از سران منافقین با مطامع آمریکا و انگلیس و اسرائیل پیوند خورده اند؟ علیه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و امام و رهبری و قانون اساسی موضع نگرفته اند که گرفته اند. به صف آرایی و اردوکشی خیابانی توام با خشونت در برابر قانون و جمهوریت متوسل نشده اند که شده اند؟
 
در پایتخت های آنها مورد تیمار و سازماندهی و حمایت مالی و لجستیکی قرار نگرفته اند که گرفته اند؟ پس اگر آنها به تصریح «کلمه» منافق مسلم هستند، چرا فتنه گران را منافق به توان 2 تلقی نکنیم؟

 

آمریکا میلیون‌ها دلار برای عبور از فیلترینگ در ایران هزینه می‌کند

بررسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که وزارت خارجه آمریکا در تامین بودجه و کمک به فعالیت‌ها برای نفوذ در لایه‌های سانسور در کشورهای مختلف عملکرد ضعیف‌تری نسبت به بی‌بی‌جی داشته است.

به گزارش خبرنگار دیپلماسی عمومی و جنگ نرم خبرگزاری فارس، سایت "نیو ریپابلیک " در مطلبی با عنوان "مقایسه فعالیت‌های وزارت خارجه آمریکا و بی‌بی‌جی " به قلم "مکس شلمن " می‌نویسد: بررسی عملکرد 18 ماهه وزارت خارجه آمریکا در زمینه آزادی اینترنت نشان‌دهنده قصورها و نارسایی‌های جدی هم در تامین بودجه و هم در کمک به فعالان سیاسی برای نفوذ در لایه‌های سانسور اعمال‌شده توسط حکومت‌های است. بی‌بی‌جی، یکی از بنگاه‌های دولتی مستقل آمریکا که مسئولیت صدای آمریکا و رادیو آزاد آسیا را به عهده دارد، سال‌ها تلاش کرده تا به مخاطبانی که با سانسورهای دولتی محدود شده‌اند، دسترسی پیدا کند.

* بی‌بی‌جی در خط مقدم مبارزه برای آزادی اینترنت در چین، ایران و مکان‌های دیگر قرار دارد

مدت‌هاست که این ماموریت، بی‌بی‌جی را در خط مقدم مبارزه برای آزادی اینترنت در چین، ایران و مکان‌های دیگر قرار داده است. "مایکل میهن "، یکی از اعضای هیات مدیره بی‌بی‌جی توضیح می‌دهد که این بنگاه به منظور دور زدن سانسور، میلیون‌ها دلار برای خرید سرورهای پراکسی بیشتر به منظور بهره‌وری ابزار فیلترشکن مانند "اولتراسرف " و "فریگیت " هزینه کرده است.

* دولت آمریکا برای آزادی اینترنت هزینه کافی نمی‌کند

کارشناسان بی‌بی‌جی در حالی که از محدودیت‌های خود آگاهی دارند می‌گویند که این ابزار بهترین گزینه موجود است. وب‌سایت رادیو آزاد، صفحه‌ای را با عنوان "دور زدن انسداد اینترنت " طراحی کرده که در آن ابزار به روز شده برای کاربران و لینک‌هایی برای ابزار فیلترشکن وجود دارد. میهن می‌گوید: "دولت آمریکا برای آزادی اینترنت هزینه کافی نمی‌کند و این چندمین باری است که این قضیه را نادیده می گیرد "

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط آنتی منافق 90/5/24:: 3:23 عصر     |     () نظر
   1   2   3   4   5      >